مراحل عرفان 1
مراحل عرفان
عرفان چيست و چند درجه دارد؟
در پاسخ به توضيحات ذيل توجه كنيد :
الف- واژه “عرفان” در لغت به معناى شناختن است، ولى در اصطلاح، به شناخت ويژهاى اختصاص يافته كه از راه شهود درونى و دريافت باطنى حاصل مىگردد، و از آن جا كه چنان كشف و شهودهايى معمولاً متوقف بر تمرينها و رياضتهاى خاصى است، روشهاى عملى يا آيين سير و سلوك را نيز “عرفان” ناميدهاند.
به عبارت ديگر عرفان در اصطلاح به معرفت شهودي خداوند كه از طريق تهذيب نفس و صفاي باطن حاصل مي گردد، گفته مي شود.
عرفان را داراي دو بعد نظري و عملي دانسته اند:
الف: عرفان نظري شامل منظومه اي از دريافت هاي باطني از طريق كشف و شهود پيرامون جهان هستي است، كه توسط افراد واجد شرايط ادراك شده و با شيوه اي نظام مند و بطور نظري تدوين شده است.
ب: عرفان عملي شامل به كار بستن دستور العمل هاي لازم در راستاي مبارزه با هواي نفس و رسيدن به مقامات معنوي و كمال توحيد است، كه توسط استاد طريقت بيان مي گردد. در صورتي كه سالك راه حقيقت، رهنمود هاي پير طريقت را به كار بندد و در مسير الاهي با اخلاص كامل گام بردارد، به سرمنزل حقائق رهنمون مي گردد .
ب- به هر حال در باره عرفان مي توان گفت: عرفان طريق وصال خداوند است. و به عبارتي، احساس عميق خداوند در درون خويش و تسليم شدن به او و عشق ورزيدن به او با دل و جان كه در نهايت به وصال اومي انجامد و در يك كلام عرفان را مي توان معرفت نفس ناميد كه به معرفت رب منتهي مي شود.
عرفان عملي كه مسير بسيار شيرين ولي صعب العبور است، مراتب و مراحل متعددي دارد.
در اين جا مناسب و مفيد است به طور خلاصه به بعضي مقدمات و مراتب عرفان اشاره شود:
1. مرتبه تجليه: سالك كوي دوست «حق سبحانه» در مرحله اول با مراقبت كامل و عمل به ظواهر شرع مقدس و انجام بايدها (واجبات و مستحبات) و پرهيز از نبايدها (محرمات و مكروهات) شرعي، طهارت ظاهري و روحي و تسليم در برابر خواستهاي حق را در خود ايجاد ميكند.
2. مرتبه تخليه: در مرحله دوم، تلاش ميكند كه تمام صفات ناپسند فردي و اجتماعي مانند حسادت، تكبر، حرص، غيبت، عجب، دروغ، بد زباني، و ساير صفات ناپسند كه در كتابها اخلاقي مانند معراج سعادت، به طور مبسوط آمده و هر كدام مانع بزرگ بر سر راه تكامل انساني است بايد خود را از آنها پاكيزه كند.
3. مرتبه تحليه: پس از رفع موانع و تخليّه كامل نفوس از رذايل اخلاقي سعي بايد كرد كه خود را به زيور صفات پسنديده و اخلاق فردي و اجتماعي اسلام آراسته نموده، و اين كار در درمان روح، نقش غذا و داروي تقويت را در درمان بيماري جسماني دارد كه باعث سرعت و بازگشت سلامت ميشود. بعد از عبور از اين مراحل صفاي باطن و نورانيت قلب براي انسان سالك پديد ميآيد و او در وجود خويش جذبه محبت حق را احساس ميكند و باعث گرايشهاي شديد به عالم حقيقت و كم شدن تمايلات نشئه دنيا ميشود، و به تدريج اين محبت بيشتر ميگردد، آتش عشق الهي در روح انسان روشن ميشود و سالك به مقام فناي الهي بار مييابد كه آن ينز سه درجه دارد:
الف. فناي در افعال: سالك در اين مقام همه قدرتها و علل و عوامل موثر را در برابر اراده حق سبحانه بيتأثير ديده و حقيقت معناي لا حول و لا قوه الا بالله، براي او تجلي ميكند به گونهاي كه از هيچ كس جز حق پروا نداشته و به هيچ چيزي جز حق اميدوار نيست.
ب. فناي در صفات: سالك در اين مقام عالم را با تمام اوصاف و كمالات و آثار و جلوههاي وجودي كه دارد، مظهر حق دانسته و تجلي جمال زيباي دوست ميبيند، لذا گفتهاند:
بدريا بنگرم دريا تو بينم
به صحرا بنگرم صحرا تو بينم
به هر جا بنگرم كوه و در و دشت
جمال چهره زيبا تو بينم [1]
ج. فناي در ذات: سالك در اين مقام همه اسماء و صفات حق را مستهلك در غيبت ذات احديت يافته و به جز ذات احدي، هيچ گونه هستياي در روح او باقي نميماند و حقيقت آيه: «لمن الملك اليوم، لله الواحد القهّار» [2] براي او تجلي ميكند.
منبع:
http://akhlagh.porsemani.ir/node/1183
[1] بابا طاهر عريان، دو بيتيها، ص 6، انتشارات گنجينه، تهران.
[2] رفيعي قزويني، رساله مقامات اربعه، (اين رساله ضمن يازده رساله تأليف حسن زاده آملي، ص 254، نشر مطالعات و تحقيقات فرهنگي چاپ شده)