معنای امر به معروف نهی از منکر
سوال:معنای امر به معروف و نهی از منکر چیست؟ شرایط و مراحل آن کدام است؟ و چه روشهایی دارد؟
پاسخ استاد فلاح زاده: معروف یعنی شناختهشده و منکر یعنی ناشناس؛ آنچه را که دین به رسمیت میشناسد و قبول دارد، اینها معروف است؛ آنچه را که دین به رسمیت نمیشناسد و انکار میکند و نهی میکند، اینها منکر است؛ یا به تعبیر خیلی سادهتر، همهی خوبیها در حوزهی دین، اینها معروف است و تمام زشتیها و بدیها منکر است؛ و در اصطلاح فقهی به مجموعهی واجبات و مستحبات، معروف گفته میشود و محرمات و مکروهات، منکر است. گرچه در مرحلهی اول، امر به واجبات و نهی از محرمات و معاصی و گناهان مطرح است؛ اما امر به مستحبات و نهی از اعمال مکروه، آن هم مستحب و خوب است.
اما امر به معروف و نهی از منکر شرایط و مراحلی دارد؛ شرط اول این است که باید معروفها و منکرها را بشناسد؛ نیاز نیست این شناخت به تفصیل و با جزئیات باشد؛ بلکه باید قبل از آنکه کسی را امر به معروف و نهی از منکر کنیم، اجمالاً بدانیم کاری که این شخص ترک کرده است، واجب و معروف بوده که بر ما واجب و لازم میشود تا او را امر کنیم به انجام آن؛ یا اینکه باید بدانیم کاری را شخص قصد دارد انجام دهد حرام است تا بتوانیم او را نهی کنیم. بنابراین باید هم معروفها و هم منکرها را بشناسیم تا زمانی که نهی میکنیم دچار اشتباه نشویم. گاهی وقتها انسان خیال میکند کاری که شخصی انجام میدهد حرام است، درصورتیکه حرام نیست. بنابراین مرحلهی اول، آگاهی اجمالی خود شخص به معروفها و منکرها است. یعنی از نظر دینی باید بداند که چه کارهایی معروف و چه کارهایی منکر است.
شرط دوم این است که احتمال تأثیر در طرف مقابل وجود داشته باشد؛ امر به معروف و نهی از منکر برای این است که به معروف عمل شود و معروف اقامه شود، منکر برچیده شده و ترک شود. بنابراین ما وقتی امر به معروف میکنیم باید احتمال بدهیم که این کار تأثیر دارد، از نظر احکام دینی فرد آمر یا ناهی یا باید بداند که امر و نهیاش مؤثر است یا لااقل احتمال بدهد که تأثیر میگذارد. اما اگر میدانیم که امر و نهی ما اثر ندارد یا نمیدانیم اثر دارد یا نه، واجب نیست که امر به معروف و نهی از منکر کنیم.
شرط سوم این است که امر و نهی مفسدهای نداشته باشد؛ مفسده به این معنا که ضرر جانی، مالی و آبرویی نداشته باشد؛ اگرچه فرمودهاند که منظور از ضرر مالی در اینجا، ضرر جزئی نیست، بلکه ضرر معتنابه است.
شرط چهارم اینکه شخص گناهکار بر استمرار گناه، اصرار و سماجت داشته باشد.
اما مراحل امر به معروف و نهی از منکر:
مرحلهی نخست، مرحلهی قلبی است؛ یعنی شخص وقتی ببیند افراد دیگر به معروفی عمل میکنند یا اینکه منکری را ترک کردهاند خوشحال شود. همچنین اینکه از ترک شدن معروف یا ارتکاب منکر توسط دیگران ناراحت شود؛ این مرحلهی قلبی امر به معروف و نهی از منکر است.
مرحله بعد، امر به معروف و نهی از منکر عملی است. بخش اول مرحلهی عملی، ترک مراوده با گناهکار است. گناهکار یعنی کسی که معروف را ترک میکند یا منکر را مرتکب میشود. ترک مراوده یعنی با او رفتوآمد نداشته باشد، به او احترام نکند. بخش دوم مرحلهی عملی تذکر لسانی است؛ یعنی با زبان به او بگوید و امر و نهی کند. بخش سوم مرحلهی عملی هم توسل به زور و قدرت است؛ یعنی اجبار طرف به انجام واجب و ترک حرام که این مرحله وظیفهی عمومی نیست. (وظیفهی نیروهای امنیتی است.)
اما دربارهی روشهای امر به معروف و نهی از منکر؛ روشهای امر به معروف و نهی از منکر برمیگردد به همان مراحلی که گفتیم. روش اول عبارت است از ترک مراوده با گناهکار. ترک مراوده یعنی که انسان در رفتارش با افراد گناهکار یک غرض دینی داشته باشد. گاهی وقتها او طوری رفتار کند که فرد گناهکار جذب شود و گناه نکند یا واجب را عمل کند. گاهی وقتها رفتوآمد را ترک کند، یعنی با گناهکار بهگونهای رفتار کند که گناه نکند. در احکام مربوط به نماز جماعت مسجد آمده که مستحب است انسان به کسی که در مسجد به نماز جماعت حاضر نمیشود سلام نکند، با او رفتوآمد نداشته باشد، از او زن نگیرد، به او زن ندهد و در کارها با او مشورت نکند؛ چون شرکت در نماز جماعت و حضور برای نماز مستحب است. فرمودهاند که شما رفتوآمدتان و احترامتان و روابطتان و خریدوفروشتان هدفمند باشند؛ یعنی بین افراد گناهکار و غیرگناهکار فرق بگذارید. میخواهید یک قرارداد ببندید، با یک آدم درستکار قرارداد ببندید. میخواهید همکار شوید، میخواهید دوست و رفیق باشید، میخواهید خانه بخرید و همسایه بشوید، حساب کنید و ببینید که طرفتان در رابطه با مسائل دینی چقدر مقید است؟ اگر یک فرد بهتری را پیدا میکنید با او اینگونه روابط را داشته باشید که نتیجهاش این است که فرد گناهکار در جامعه خودبهخود منزوی شود. تا او ببیند که وقتی مردم با او شریک اقتصادی نمیشوند، از مغازهی او خرید نمیکنند، به او احترام نمیکنند، به او منصب و پست و مقام نمیدهند، در گزینشها دیگرانی را که اهل صلاح و خیر و معروف هستند مقدم میدارند؛ خودبهخود میفهمد که دیگر جایگاه چندانی ندارد، جذب مسائل دینی خواهد شد و اهل معروف میشود.
روش دوم این است که ما بههرحال تذکر بدهیم. یعنی کسی را که معروفی را ترک میکند و واجبی را انجام نمیدهد، امر کنیم؛ یعنی دستور بدهیم به اینکه آن کار واجب را انجام دهد. مثلاً ما میدانیم که کار کردن و اشتغال برای کسب درآمد حلال و تأمین نفقه و مخارج خودمان و افراد واجبالنفقه واجب است، یک کسی تنبلی میکند و سرکار نمیرود و جیرهخوار دیگران شده است، باید او را امر کرد.