تفکر معیار فضیلت انسان
تفکر در دین ما اهمیت بالایی دارد؟
تفکرمعیار فضیلت انسان است؟
چگونه و از چه طریقی میتوان تفکر کرد؟
پاسخ
برای روشن شدن پاسخ ابتدا باید تعاریفی از مفهوم تفکر داشته باشیم: تفكر در لغت به معنى «انديشيدن»[1] است. و حقيقت آن: «يك نحو سير در معلومات موجود است، تا از اين راه مجهول يا مجهول هایی معلوم گردد»[2]
مرحوم فيض در بيان حقيقت تفكّر مى گويد:
معنى فكر احضار دو امر معلوم در ذهن، براى رسيدن به معرفت سوم است. مثلًا، كسى مى خواهد نسبت به اين مسأله معرفت پيدا كند كه آخرت براى انتخاب، از دنياى زودگذر بهتر است، يك راه آن است كه به گفتار ديگران اعتماد نمايد؛ و در حقيقت مقلّد ديگران باشد.
راه ديگر اين است كه بداند آنچه باقى ماندنى است براى انتخاب اولى است و از طرفى اين را هم بفهمد كه آخرت، باقى و ماندنى است. در نتيجه از اين دو مقدّمه، معرفت سوّمى براى او حاصل مى شود كه آخرت براى انتخاب سزاوارتر است.
اين نتيجه را در سايه آن دو مقدّمه معلوم به دست مىآورد و كشف مى كند. نام اين عمل تفكّر است.[3]
البتّه «ترتيب مقدمات معلوم براى كشف امر مجهول» بايد با رعايت قوانين مربوط به علم منطق، باشد كه راه و «روش تفكّر صحيح» را به ما نشان مى دهد و گرنه چه بسا فكر ما در نتيجه گيرى دچار خطا شود.
تفكّر، ملاك فضيلت انسان
امتياز انسان از ديگر حيوانات به قوه عقل است كه از سوى خداوند به وى عطا گرديده. انسان به وسيله تفكّر مى تواند زشتى و زيبايى، خير و شرّ و نقص و كمال را تشخيص دهد و در مسير زندگى، راه سعادت و كمال خود را انتخاب كند.
لذا در تعريف انسان گفتهاند «حيوانٌ ناطق» و فصل مميّز او را «نُطق» قرار دادهاند كه به معنى «درك كليّات» است.
حضرت على (ع) مى فرمايد:
«ثُمّ نَفَخَ فيها مِنْ رُوحِهِ فَمَثُلَتْ إِنْساناً ذا أَذْهانٍ يُجيلُها وَ فِكَرٍ يَتَصَرَّفُ بِها وَ جَوارِحَ يَخْتَدِمُها وَ أَدَواتٍ يُقَلِّبُها وَ مَعْرِفَةٍ يَفْرُقُ بِها بَيْنَ الْحَقِّ وَالْباطِلِ وَالْأَذْواقِ وَالْمَشامِّ وَالْأَلْوانِ وَالْأَجْناسِ»[4]
پس آن گِل خشك شده را جان داد، و او انسانى شد داراى قواى مدركه كه آنها را در معقولات به كار مى اندازد، و داراى فكر كه توسط آن در كارها تصرّف مى نمايد و اعضايى كه خدمتگزار خويش قرار مى دهد و ابزارى كه در كارهايش از آنها استفاده مى كند و داراى معرفتى كه ميان حق و باطل و چشيدنى ها و بوييدنى ها و رنگها و جنس ها را تميز مى دهد.
طبق برخى روايات، اساس ارزش اعمال و عبادات انسان در پيشگاه خداوند و ميزان پاداش و حساب آن در قيامت نيز، به اندازه برخوردارى وى از عقل مى باشد.
از امام باقر (ع) نقل شده كه فرمود:
«إِنَّما يُداقُّ اللَّهُ الْعِبادَ فِى الْحِسابِ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَلى قَدْرِ ما آتاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ فِى الدُّنْيا[5] خدا در روز قيامت نسبت به حساب بندگانش به اندازه عقلى كه در دنيا به آنها داده است باریک بینی مى كند».
تفكّر ارزشمند
موضوع تفكّر داراى ابعاد وسيع و گسترده اى است كه تمام موجودات و امور مادّى و معنوى و آنچه را مربوط به دنيا و آخرت است، با هدف ها و اغراض مختلف، شامل مى شود.
از سوى ديگر آيات و روايات بسيارى در زمينه فضيلت تفكّر و ارزش عقل آمده است، لذا بايد ديد كدام عقل و تفكّر و در چه امورى پسنديده و ارزشمند است؟
آنچه از آيات و روايات استفاده مى شود، تفكّرى ارزشمند است كه در جهت درك حقايق و معارف بلند توحيدى و تشخيص وظائف و مسئوليت هاى اجتماعى و انجام اعمال صالح، به كار گرفته شود و بتواند چراغ راه هدايت انسان باشد و فرد و جامعه را در مسير كمال معنوى رشد دهد و آنان را به خير و صلاح دنيا و آخرت برساند.
مرحوم علّامه طباطبائى مى فرمايد:
خداوند، عقل را به نيروئى تعريف كرده كه انسان در دينش از آن بهره گيرد و به وسيله آن راه را به سوى حقائق معارف و اعمال صالح پيدا كرده و آن مسير را پيش بگيرد. پس اگر عقل انسان در چنين مجرائى قرار نگيرد و قلمرو عملش به چهار ديوار خير و شرّ دنيوى محدود گردد، ديگر عقل ناميده نمى شود.[6]
فضيلت تفكّر
آيات و روايات بسيارى در زمينه فضيلت تفكّر و سفارش به آن آمده است. قرآن كريم از يك سو طريقه «حكمت» را كه يك معنى آن برهان و استدلال عقلى است به عنوان يكى از روش هاى دعوت به دين بيان نموده و آن را به پيامبر اكرم (ص) سفارش فرموده:
«ادْعُ الى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتى هِىَ احْسَنُ (نحل: 125)؛ بخوان بسوى پروردگارت از راه حكمت و موعظه نيكو و با بهترين طريق با اهل جدل مناظره كن».
و از سوى ديگر از مخالفين و منكرين نيز «برهان» مطالبه مى كند:
«ءَإِلهٌ مَعَ اللَّهِ قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ (نمل: 64)؛ آيا با خداى يكتا خدايى هست؟ بگو اگر راست مى گوييد برهانتان را بياوريد».
و نيز كسانى را كه با تفكّر در دستگاه آفرينش به عظمت پروردگار پى مى برند، مورد ستايش قرار داده و آنان را صاحبان عقل معرفى فرموده است:
«إِنَّ فى خَلْقِ السَّمواتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلافِ الَّيْلِ وَالنَّهارِ لَاياتٍ لِاولِى الْأَلْبابِ الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فى خَلْقِ السَّمواتِ وَالْارْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا (آل عمران: 190- 191)؛
بتحقيق در خلقت آسمان و زمين و رفت و آمد شب و روز نشانه هايى است براى صاحبان عقل، آنان كه در حالت ايستاده و نشسته و خوابيده، خدا را ياد و در خلقت آسمان و زمين تفكّر مى كنند (و مى گويند) پروردگارا اين هستى را بيهوده نيافريده اى».
مرحوم علّامه طباطبائى مى فرمايد:
اگر كتاب الهى را تفحّص كامل نموده در آياتش دقّت فرماييد خواهيد ديد شايد بيش از سيصد آيه وجود دارد كه مردم را به تفكّر، تذكّر و تعقّل دعوت نموده و يا به پيامبر (ص) استدلالى را براى اثبات حقّى و يا از بين بردن باطلى مى آموزد.[7]
روايات فراوانى در زمينه فضيلت تفكّر آمده است كه به ذكر سه نمونه بسنده مى كنيم:
رسول خدا (ص) فرمود:
تَفَكُّرُ ساعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبادَةِ سَنَةٍ. يك ساعت تفكّر، بهتر از يك سال عبادت است.[8]
حضرت على (ع) فرمود:
نَبِّهْ بِالتَّفَكُّرِ قَلْبَكَ. قلبت را با تفكّر، بيدار سازد.[9]
امام حسن (ع) فرمود:
عَلَيْكُمْ بِالْفِكْرِ فَانَّهُ حَياةُ قَلْبِ الْبَصيرِ وَ مَفاتيحُ ابْوابِ الْحِكْمَةِ. بر شما باد به تفكّر، زيرا كه آن مايه زندگى قلب انسان با بصيرت و كليد درهاى حكمت است.[10]
منابع تفكّر
در قرآن كريم و روايات اسلامى، امورى چند به عنوان منابع تفكّر بيان شده است اكنون چند موضوع را كه شايسته است انسان فكر خود را درباره آنها به كار اندازد و مى تواند براى او سودمند باشد، ذكر مى كنيم.
الف) تفكّر در طبيعت
در بسيارى از آيات قرآن، از عالم طبيعت يعنى زمين، آسمان، ستارگان، خورشيد، ماه، درياها، گياهان، حيوانات و تمامى آنچه در اطراف انسان است، به عنوان آيات و نشانه هاى الهى ياد شده و انسان دعوت به تفكّر در آنها شده تا از اين طريق به «ذى الآيه» كه آفريدگار هستى است راه پيدا كند و معرفتش افزايش يابد.
«قُلِ انْظُرُوا مَا ذا فِى السَّمواتِ وَالْارْضِ (يونس: 101)؛ بگو دقت و مطالعه كنيد ببينيد در آسمانها و زمين چه چيزهايى است».
ب) تفكّر در تاريخ
آيات بسيارى از قرآن، تاريخ امّت هاى گذشته را ذكر كرده و ما را به مطالعه و تفكّر در سرگذشت آنان دعوت نموده است. قرآن كريم تنها به بيان وقايع تاريخى اكتفا نكرده بلكه همراه با آن، عوامل مؤثر در سرنوشت ملت ها را نيز ذكر كرده است. يعنى آنچه رمز موفقيّت، پيروزى و عزّت فرد و يا امّتى، و يا عامل شكست، ذلّت و هلاكت قومى در گذشته بوده، نيز مدّ نظر گرفته است.
از آنجا كه تحوّلات تاريخ انسان بر اساس يك سلسله سنّت هاى تغييرناپذير الهى انجام مى گيرد، آنچه در گذشته بوده، در تاريخ حال و آينده نيز وجود دارد، لذا تاريخ گذشته مى تواند چراغ راه آينده باشد.
«قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسيرُوا فِى الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبينَ (آل عمران: 137)؛
پيش از شما سنّتها و قانون هايى عملًا به وقوع پيوسته است. پس در زمين و آثار تاريخى گذشتگان گردش و كاوش كنيد و ببينيد پايان كار كسانى كه حقايق وحى را دروغ پنداشتند به كجا انجاميد».
حضرت على (ع) مى فرمايد:
بترسيد از عذابها و سختى ها كه بر اثر زشتكاري ها و بدكرداري ها به امّت هاى پيش از شما رسيد و پيش آمدهاى آنان را در نيكى و بدى يادآوريد و برحذر باشيد از اينكه مثل آنان شويد و هرگاه در تفاوت دو حالت (نيك و بد) آنان تفكّر نموديد
پس اختيار كنيد آنچه را كه موجب عزّت آنان گرديد و دشمنان را از آنان برطرف ساخت، از پرهيز نمودن از جدائى و مهربانى كردن و يكديگر را به آن ترغيب و سفارش نمودن و دورى كنيد از هر كارى كه مهره پشت پيشينيان را شكست و توانايى آنان را سست نمود از جهت كينه ورزى در دلها و دشمنى داشتن در سينه ها و پشت كردن اشخاص بر هم و يارى نكردن دستها به يكديگر.[11]
پ) تفكّر در انسان
«قرآن نفس انسان را به عنوان يك منبع معرفت ويژه نام مى برد. از نظر قرآن، سراسر خلقت، آيات الهى و علائم و نشانه هايى براى كشف حقيقت است. قرآن از جهان خارج انسان به «آفاق» و از جهان درون انسان به «انْفُس» تعبير مى كند و از اين راه اهميّت ويژه نفس را گوشزد مى نمايد.»[12]
«سَنُريهِمْ آياتِنا فِى الْافاقِ وَ فى أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ (فصّلت: 53)؛
ما آيات قدرت و حكمت خود را در آفاق جهان و نفوس بندگان كاملًا روشن مى گردانيم تا بر آنان آشكار شود كه او حق است».
«وَ فى أَنْفُسِكُمْ أَفَلا تُبْصِرُونَ (ذاريات: 21)؛ و در نفوس خودتان آيا با چشم بصيرت نمى نگريد؟!»
ت) عبرتگيرى از دنيا
پستى و بى اعتبارى دنيا و تغيير و زوال پذيرى نعمت هاى آن، يكى ديگر از امورى است كه مى تواند موضوع تفكّر انسان و عبرت گيرى وى قرار گيرد. اين تفكّر، زمينه بى اعتنايى و بى توجّهى او را به دنيا فراهم كرده و در توجّه بيش ترش به آخرت و ارزش هاى معنوى و اخلاقى نقشى سازنده و عميق داشته باشد.
از امام صادق (ع) نقل شده كه رسول خدا (ص) فرمود:
«أَغْفَلُ النّاسِ مَنْ لَمْ يَتَّعِظْ بِتَغَيُّرِ الدُّنْيا مِنْ حالٍ الى حالٍ ؛ غافلترين مردم كسى است كه از تغيّر دنيا از حالى به حال ديگر، پند نگير»[13].
حضرت على عليه السلام مى فرمايد:
«وَاعْتَبِرْ بِما مَضى مِنَ الدُّنْيا ما بَقِىَ مِنْها فَإِنَّ بَعْضَها يُشْبِهُ بَعْضاً وَ آخِرَها لاحِقٌ بِأَوَّلِها وَ كُلُّها حائِلٌ مُفارِقٌ؛ از گذشته دنيا عبرت بگير براى آنچه از آن باقى مانده، زيرا بعض آن مانند بعض ديگر است و آخرش به اوّلش پيوسته و همه آن نابود شونده و از دست رونده است.»[14]
منابع
[1] . لویس معلوف، المنجد، قم، ذویالقربی، 1422 ق، مادّه فكر.
[2] . سیدمحمدحسین طباطبائی، المیزان، مترجم: سید محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1378، ج 4، ص 40.
[3] . فیض کاشانی، محجّة البيضا فی التذهیب الاحیاء، قم، جامعه مدرسین، 1417 ق ، ج 8، ص 196، (خلاصه گیری).
[4] . سید علینقی فیض الاسلام و طاهر خوشنویس، شرح نهج البلاغه، تهران، 1368، نامه 31، بند 28.
[5] . میرزا حسین نوری طبرسی، مستدرك الوسائل، قم، آل البیت، ج 8، ص 314.
[6] . سید محمدباقر موسوی همدانی، ترجمه الميزان، همان، ج 2، ص 375.
[7] . همان، ج 10، ص 85.
[8] . سیدعبدالله شبر، الاخلاق، قم، هجرت، 1374، ص 288.
[9] . محمدبن یعقوب کلینی، اصول كافى، بیروت، دارصعاب و دارالتعارف، 1401 ق، ج 2، ص 45.
[10] . محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، دارالاحیاء و التراث، ج 78، ص 115.
[11] . سید علینقی فیض الاسلام و طاهر خوشنویس، شرح نهج البلاغه، خطبه 234، ص 801.
[12] . مرتضی مطهری، انسان و ايمان، تهران، صدرا، 1371، ص 60- 59.
[13] . محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، دارالاحیاء و التراث، ج 71، ص 324.
[14] . سید علینقی فیض الاسلام و طاهر خوشنویس، شرح نهج البلاغه، نامه 69، ص 1067.
پیوندها
پرسش و پاسخ در خصوص تفکر
سوال 1:
تفکر در دین ما چه جایگاهی دارد؟
پاسخ: تفکر در دین اسلام از اهمیت بالایی برخوردار است و معیار فضیلت انسان شناخته میشود. از طریق تفکر، انسان میتواند زشتی و زیبایی، خیر و شر و نقص و کمال را تشخیص دهد.
سوال 2:
معنی لغوی و حقیقت تفکر چیست؟
پاسخ: تفکر در لغت به معنی اندیشیدن است و حقیقت آن یک نوع سیر در معلومات موجود است تا از این طریق مجهولهایی معلوم گردد.
سوال 3:
چگونه میتوان از تفکر به نتایجی رسید؟
پاسخ: تفکر به معنای احضار دو امر معلوم در ذهن، برای رسیدن به معرفت سوم است. با استفاده از مقدمات معلوم و رعایت قوانین منطق، میتوان به نتایج صحیح دست یافت.
سوال 4:
تفکر از چه جهاتی میتواند ارزشمند باشد؟
پاسخ: تفکری ارزشمند است که در جهت درک حقایق و معارف بلند توحیدی، تشخیص مسئولیتهای اجتماعی، و انجام اعمال صالح به کار گرفته شود.
سوال 5:
چه موضوعاتی میتوانند منبع تفکر قرار گیرند؟
پاسخ: تفکر میتواند درباره طبیعت، تاریخ، انسان، و بیاعتباری دنیا صورت گیرد تا انسان را به معرفت بیشتر و راهنمایی به سوی اهداف الهی هدایت کند.
سوال 6:
چرا تفکر معیار فضیلت انسان محسوب میشود؟
پاسخ: تفکر معیار فضیلت انسان است زیرا انسان را قادر میکند تا با استفاده از عقل، مسیر سعادت و کمال خود را انتخاب کرده و تصمیمات صحیح بگیرد.
سوال 7:
چگونه قرآن و روایات به اهمیت تفکر اشاره کردهاند؟
پاسخ: قرآن و روایات بر اهمیت تفکر تأکید کردهاند و بسیاری از آیات به دعوت مردم به تفکر و تعقل اشاره دارند. همچنین روایتهایی وجود دارد که تفکر را برتر از عبادات طولانیمدت معرفی میکنند.




