نقش بانوان در اجتماع از منظر اسلام
سؤال:
نقش و جایگاه بانوان در اجتماع از منظر اسلام چیست؟
جواب اجمالی:
زن و جایگاه او در اجتماع، یکی از مهمترین موضوعاتی است، که در دین اسلام درباره او سخن گفته شدهاست. اسلام در نگاهی جامع، ملاک برتری در انسانها را بر تقوا گذاشته است، که در این امر مرد و زن به صورت مساوی قرار دارند. همچنین سعادت و شقاوت که رابطهی مستقیمی با اعمال و رفتار انسان دارد؛ در رابطهی با این دو، یکسان و برابر است. لیکن بانوان به جهت ویژگیهای خَلقی و خُلقی، مشمول دستورات و اوامر متفاوتی هستند؛ همانگونه که مردان نیز از این جهت، وظایف خاصی بر عهده دارند. اسلام در تحقق جایگاه بانوان در اجتماع کوششهای بسیاری انجام دادهاست؛ که برخی از آنها عبارتاند از: بیان حقوق زنان؛ احیای شخصیت زنان، به رسمیت شناختن حق مالیکیت زنان، تجویز حضور آنها در عرصههای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، اعطای تعلیم و تربیت، تحقق آزادی زنان و پرهیز از یکسونگری در مورد بانوان.
جواب تفصیلی:
از جمله مسائل مهم مطرح در روابط اجتماعی بیان ملاک و میزان حضور بانوان در اجتماع و نقش آنها در این باره است. قرآن کریم نیز به این مسأله توجه فراوان داشته و با پذیرش اصل این حضور، برای آن شرایطی را مقرر کرده است و بدین جهت یکی از عالیترین برنامههای اسلام که این دین را سرآمد تمام ادیان قرار داده است، از بین بردن تمام بی عدالتی نسبت به زن است. اسلام بنیان برتری طلبیهای قومی، نژادی، جنسی و مالی را ویران نمود و تمام انسانها از مرد و زن، غنی و فقیر، عرب و عجم، سیاه و سفید، و زشت و زیبا را در یک صف قرار داد. این دین آسمانی تنها ملاک برتری را تقوا و ارزشهای معنوی و فضائل اخلاقی دانسته است. خداوند متعال میفرماید: « يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثي وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ» (1)«ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید، گرامیترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست»
از طرف دیگر، هدایت تشریعی، عام و گسترده است و به گروه خاصی اختصاص ندارد و هر کس میتواند از این دریای رحمت الهی حظ و بهره ای ببرد و راه تکامل و سعادت خویش را هموار سازد. خداوند متعال میفرماید: «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً» (2) «ما راه را به او (انسان) نشان دادیم، خواه شاکر باشد یا ناسپاس.» پس اختلاف در جنسیت نمیتواند مانعی برای تکامل باشد. شهید مطهری رحمه الله علیه پیرامون این موضوع چنین میگوید: «اسلام در سیر من الخلق الی الحق یعنی در حرکت و مسافرت به سوی خدا هیچ تفاوتی میان زن و مرد قائل نیست. (3)
نمونههای تاریخی، گواهی صادق بر این مدعاست. در طول تاریخ، زنان بسیاری بودهاند، که قلههای ترقی را در نوردیده و به عنوان زنان نمونه و الگو معرفی شدهاند. «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لي عِنْدَکَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَ نَجِّني مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّني مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتي أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فيهِ مِنْ رُوحِنا وَ صَدَّقَتْ بِکَلِماتِ رَبِّها وَ کُتُبِهِ وَ کانَتْ مِنَ الْقانِتينَ» (4) «خداوند برای مؤمنان به همسر فرعون مثل زده است در آن هنگام که گفت: پروردگارا خانهای برای من نزد خودت در بهشت بساز و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایی بخش. و همچنین مریم دختر عمران که دامان خود را پاک نگه داشت. همچنین زن میتواند به مقام و منزلتی برسد که غضب و رضایت او غضب و رضای الهی را در پی داشته باشد، چنانکه در حدیثی از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله درباره حضرت فاطمه علیها السلام آمدهاست: «اِنَّ اللهَ لَیَغضِبُ لِغَضَبِ فاطِمَة وَیَرضی لِرِضاها; همانا خداوند از غضب فاطمه غضبناک و از خشنودی او خشنود میشود (5).
ب) حقوق زن
یکی از مباحث قابل توجه در مورد جایگاه زنان در اسلام، جایگاه حقوقی آنان است. اگر چه اسلام برای زنان در ابعاد فردی و اجتماعی قوانین ویژهای وضع نموده ولی در برابر، حقوق شایستهای برای آنان قرار داده که موجب تعالی شخصیت آنها است. خداوند حکیم میفرماید: « وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ »(6) «و برای زنان همانند وظایفی که بر دوش آن هاست (حقوق) شایستهای قرار داده شدهاست.» در این مقال به ذکر نمونههایی از اقداماتی که اسلام برای احیاء و استیفای حقوق زنان انجام داده است میپردازیم.
1ـ احیاء شخصیت زنان
در طول تاریخ به واسطه برتری جسمانی مردان بر زنان، شخصیت و جایگاه زنان به پایینترین حد تنزل یافته بود، به طوری که مایه سرافکندگی و طوق لعنت به شمار میرفتند. به عنوان نمونه قرآن کریم میفرماید: «وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثي ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ کَظيمٌ» (7) «و هرگاه به یکی از آنها بشارت دهند که دختری نصیب تو شده، صورتش [از فرط ناراحتی] سیاه میشود و به شدت خشمگین میشود.» اما اسلام با قوانین بی بدیل خود و گفتار و رفتار پیامبری که رحمة للعالمین بود، شخصیت از دست رفته زنان را احیا کرد و او را مایه رحمت و برکت معرفی نمود، چنانکه رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله میفرمایند: «البَناتُ هُنَّ المُشَفَّقاتٌ المُجَهَّزاتٌ المُبارَکاتٌ» (8) «دخترها مایه رحمت، صلاح زندگی و برکت هستند.»
2 ـ به رسمیت شناختن حق مالکیت زنان
قبل از اسلام زنان نه تنها حق مالکیت نداشتند، بلکه همچون کالایی خرید و فروش میشدند و در کنار اموال میت به ارث برده میشدند، حتی در کشورهای غربی با آن همه هیاهوی تبلیغاتی و شعار برابری حقوق زن و مرد، تا یک قرن قبل حق مالکیت برای زنان قائل نبودند و بعد از انقلاب صنعتی – آن هم برای تشویق زنان برای حضور در کارخانهها به عنوان نیروی کار ارزان قیمت – برای آنان حق مالکیت را به رسمیت شناختند. ویل دورانت مورخ بزرگ مینویسد: «نخستین قدم برای آزادی مادران بزرگ ما قانون 1882 م بود. به موجب این قانون زنان بریتانیای کبیر از آن پس از امتیاز بی سابقهای برخوردار میشدند و آن این که پولی را که به دست میآوردند حق داشتند برای خود نگه دارند. این قانون عالی اخلاقی را کارخانه داران مجلس عوام وضع کردند تا بتوانند زنان انگلستان را به کارخانهها بکشانند. از آن سال تا به امسال سودجویی مقاومت ناپذیری آنان را از بندگی و جان کندن در خانه رهانیده، گرفتار بندگی و جان کندن در مغازه و کارخانه کردهاست»(9)
اما اسلام که انسانهای کور دل و شهوت پرست قرن بیستم آن را به محدودیت حقوق زنان متهم میکنند، از قرن ها قبل حق مالکیت را برای زنان، به رسمیت شناخته و به هیچ کس حق تصرف در اموال آنان را نمی دهد. خداوند متعال به صراحت میفرماید: «لِلرِّجالِ نَصيبٌ مِمَّا اکْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصيبٌ مِمَّا اکْتَسَبْنَ »(10) مردان نصیبی از آن چه به دست میآورند دارند و زنان نیز نصیبی از آنچه به دست میآورند؛ دارند [و نباید حقوق هیچ یک پایمال شود].» همچنین برای آنان به انتظار و نیاز آنها در چهار چوب شریعت، حق ارث معین شدهاست. «لِلنِّساءِ نَصيبٌ مِمَّا تَرَکَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ (11)«و برای زنان نیز از آن چه پدر و مادر و خویشاوندان [به ارث ] میگذارند، سهمی است.
3ـ تجویز حضور زنان در عرصههای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی
در اسلام به زنان حق دخالت در امور اجتماعی، سیاسی و فرهنگی داده شدهاست، اما مشروط به حفظ عفاف و پاکدامنی و حریم انسانیت. اسلام از طرفی با حضور بی قید و شرط زنان در تمام امور و از بین رفتن حریمهای اخلاقی مخالفت کرده و از طرف دیگر برای فعالیتهای ضروری اجتماعی با حفظ عفت مانعی ایجاد نکردهاست و راه اعتدال که سعادت آنان را در پی دارد در پیش روی آنان قرار دادهاست. به گفته استاد شهید مطهری رحمه الله علیه: «اسلام در عین این که نهایت اهمیت را برای پاکی روابط جنسی به عمل آورده، هیچگونه مانعی برای بروز استعدادهای انسانی زن به وجود نیاوردهاست، بلکه کاری کرده که اگر این برنامهها دور از افراط و تفریط اجرا شود، هم روحیه ها سالم میماند، هم روابط خانوادهها صمیمیتر و جدیتر میگردد و هم محیط اجتماع برای فعالیت صحیح مرد و زن آمادهتر میشود. (12)
با بررسی تاریخ گرانمایه اسلام در مییابیم که اسلام هیچگاه زنان را از حضور در امور فوق منع نکرده، بلکه در برخی مسائل مانند حج آن را واجب شمرده و در بسیاری موارد آن را مجاز دانستهاست. در کتب تاریخی و روایی موارد زیادی از حضور زنان در عرصههای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در زمان رسول خدا صلی الله علیه وآله و بعد از آن در زمان ائمه معصومین: بیان شده که به نمونههایی از آنها اشاره مینماییم.
1ـ در زمان رسول الله صلی الله علیه وآله برخی از اصحاب، زنان را از حضور در امور خارج از خانه منع میکردند، ولی با مخالفت آن حضرت مواجه میشدند که میفرمود: «اِنَّه لَقَد اَذِنَ لَکُنَّ اَن تَخرُجنَ لِحَوائِجکَنَّ (13) «همانا خداوند به شما زنان اجازه داده است که برای برطرف کردن حوائج خود از خانه خارج شوید»
2ـ در حوادث فتح مکه ذکر شدهاست، که بعد از فتح مکه به دست سپاه مسلمانان، زنان مکه نزد پیامبرصلی الله علیه وآله میآمدند و با آن حضرت بیعت میکردند.(14)
در قرآن کریم به بیعت زنان با پیامبرصلی الله علیه وآله اشاره شدهاست: «يَا أَيُّهَا النَّبِيُ إِذَا جَاءَکَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَکَ عَلَى أَنْ لاَ يُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَيْئاً وَ لاَ يَسْرِقْنَ وَ لاَ يَزْنِينَ وَ لاَ يَقْتُلْنَ أَوْلاَدَهُنَ وَ لاَ يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَ وَ أَرْجُلِهِنَ وَ لاَ يَعْصِينَکَ فِي مَعْرُوفٍ فَبَايِعْهُنَ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُنَ اللَّهَ إِنَ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (15)«ای پیامبر! هنگامی که زنان مؤمن برای بیعت، نزد تو آیند که دیگر هرگز شرک به خدا نیاورند و سرقت و زناکاری نکنند و اولاد خود را به قتل نرسانند و افترا و بهتان میان دست و پای خود نبندند و با تو در هیچ امر معروفی (که به آن ها کنی) مخالفت نکنند، با آنان بیعت کن.
3ـ در متون اسلامی نقل شدهاست، که در زمان رسول خداصلی الله علیه وآله زنان، از جمله حضرت فاطمه علیها السلام در تشییع جنازه بعضی از مسلمانان شرکت میکردند و آن حضرت هم آنان را از این کار منع نمیکردند؛(16) و حضرت زینب علیها السلام(17) و دفاع از حریم ولایت و روشنگری جامعه، از واقعیاتی است که قابل انکار نیست. آن دو بانوی بزرگ اسلام با حضور در اجتماع مردم و مجالس بزرگ در یک حرکت و جهاد فرهنگی بر علیه دشمنان اسلام قیام نمودند و به دفاع از حق پرداختند.
4ـ اعطای حق تعلیم و تربیت
یکی از وظایف خطیر پیامبران الهی تعلیم و تربیت است. «هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَکِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ» (18)«او کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده، رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آن ها می خواند و آن ها را تزکیه می کند و به آنان کتاب و حکمت می آموزد. هدف اسلام این است که تمام انسانها در این امر مهم به پیش روند و به درجات عالیه کمال نائل آیند، از این رو چنان بستری فراهم نموده که زن ها نیز همچون مردان به فراگیری دانش و تزکیه نفس بپردازند. اسلام نه تنها فراگیری دانش را برای آنان جائز شمرده، بلکه بر آنها لازم دانسته است. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله میفرماید: «طَلَبُ العِلمِِ فَریضَةٌ عَلی کُلِ مُسلِمٍ وَ مُسلِمَةٍ (19) «فراگیری علم و دانش بر هر مرد و زن مسلمان لازم و ضروری است. اسلام نمیخواهد زنان مسلمان، دوران زندگی خود را با غفلت و بی خبری و به دور از هر گونه ترقی و کمال، سپری کنند.
ج) آزادی زنان
یکی از خواستههای فطری و غریزی بشر در تمام دوران تاریخ، آزادی بودهاست و هر انسان روشن ضمیر دوست دارد که آزادانه بیاندیشد وآزادانه انتخاب کند و به آن چه با تعقل انتخاب کرده آزادانه عمل نماید. زنان که حدودا نیمی از جمعیت انسانی را تشکیل میدهند، در قرون متمادی از این نعمت و موهبت الهی محروم بودهاند و در تمام زمینههای فردی و اجتماعی مورد ظلم و جور قرار داشته و در چنگال جبر، محصور بودهاند.
ادیان الهی که از ذات حق سرچشمه میگیرند، قوانین رهایی بخش انسانها را بیان داشتهاند. دین اسلام نیز که خاتم ادیان و کاملترین آنهاست برنامهها و تعالیم ناب خود را در زمینه آزادی انسانها و از جمله آزادی زنان به بشر عرضه داشتهاست. اسلام با قوانینی دقیق و نظاممند در مورد زنان با حفظ معیارها و ارزشهای اخلاقی، آنان را از اسارت و بردگی نجات داده و به سوی جایگاه واقعیشان رهنمون ساخته است. در اسلام مرد و زن در یک صف قرار میگیرند و با الفاظی همچون «یا ایها الناس » و «یا ایها الذین آمنوا» مورد خطاب واقع میشوند و با آیاتی همچون « مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلا يُجْزي إِلاَّ مِثْلَها وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثي وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فيها بِغَيْرِ حِسابٍ » (20)و «کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهينَةٌ» (21) به آنان استقلال در عمل داده میشود.
البته چون انسان موجودی دو بعدی است – که یکی بعد حیوانی و دیگری بعد روحانی می باشد – آزادی او نیز در هر دو بعد مطرح است. اسلام با محدود کردن آزادی در بعد جسمانی و حیوانی، زمینه آزادی در بعد انسانی و روحانی و رشد و تکامل اخلاقی را فراهم نموده است، ولی در دنیای امروز مخصوصا از عصر رنسانس تا کنون که سکولاریزم رفته رفته آثار شوم خود را در پهنه جوامع انسانی می گستراند، دین و به تبع آن بعد روحانی انسان به فراموشی سپرده شده و در تمام آزادی های مطرح شده در مورد زنان و غیره، فقط به جنبه جسمانی و حیوانی او توجه شده است. شهید مطهری رحمه الله درباره تفاوت بین آزادی در اسلام و آزادی در غرب می گوید: «دمکراسی در اسلام یعنی انسانیت رها شده، حال آن که این واژه در قاموس غرب معنای حیوانیت رها شده را متضمن است. (22) »
دـ پرهیز از یکسونگری
زن و مرد به طور طبیعی تفاوتهایی با یکدیگر دارند و در وجود هر کدام غرایز و تمایلات و استعدادهایی نهفته است که در وجود دیگری موجود نیست. برای نمونه مرد موجودی سخت کوش و خشن است؛ که توانایی انجام امور سخت و طاقت فرسا را داراست، ولی زن موجودی لطیف است؛ که از نظر جسمانی تاب و توان آن امور را ندارد.
الکسیس کارل فیزیولوژیست و زیست شناس معروف فرانسوی در این باره میگوید: «اختلافی که بین زن و مرد موجود است تنها مربوط به شکل اندامهای جنسی آنها نیست بلکه نتیجه علتی عمیقتر است. به علت عدم توجه به این نکته اصلی و مهم است که طرفداران نهضت زن فکر میکنند که هر دو جنس میتوانند یک قسم تعلیم و تربیت یابند و مشاغل و اختیارات و مسؤولیتهای یکسانی به عهده بگیرند. زن در حقیقت در جهات زیادی با مرد متفاوت است. زنان باید به بسط مواهب طبیعی خود در جهت و مسیر سرشت خاص خویش بدون تقلید کورکورانه از مردان بکوشند، وظیفه ایشان در راه تکامل بشریت خیلی بزرگتر از مردهاست و نبایستی آن را سرسری گیرند و رها کنند. (23)
یکی از دقتها و ظرافتهای اسلام، این است که بر اساس این تفاوتها و به تناسب استعداد هر کدام، قوانین و احکام مخصوص به هر یک از زن و مرد را تشریع نموده و آن قوانین را در یک چارچوب منطقی و عقلانی ارائه نمودهاست. نظام حقوقی اسلام، نظامی منسجم و هماهنگ است که با ملاحظه مجموعهی شرایط و کلیهی مصالح فرد و جامعه و بر اساس تمام خواست ها و نیازهای فطری و غریزی انسان، تنظیم شده است. از این رو در مواجهه با قوانین اسلام باید از جزء بینی و یک سو نگری پرهیز شود و به آنها به صورت مجموعی و کلی نگریسته شود تا جایگاه واقعی هر یک از زن و مرد شناخته شود (24) در ادامه به بیان دو نمونه از قوانین اسلام در رابطه با زن و مرد میپردازیم و آنها را با دو نگاه یک سو نگر و مجموعی بررسی میکنیم.
1ـ در اسلام ارث زن نصف ارث مرد است. اگر چه این حکم به تنهایی معقول به نظر نمیرسد، ولی در کنار این حکم شرعی، وجوب نفقه بر عهده مردان گذاشته شدهاست. در یک نگاه مجموعی به این دو حکم متوجه میشویم که زن ها میتوانند آن چه به ارث میبرند را در ملک شخصی خود نگه دارند ولی مردها موظفند از تمام مایملک خود در راه معاش زندگی استفاده کنند، که در این صورت به نظر میرسد در نهایت زنان بهره بیشتری از مردان ببرند.(25)
2ـ اگر چه قوه تعقل و ادراک در زن و مرد برابر است ولی در زنان به علت وجود احساسات و عواطف زیاد غالبا تعقل تحت الشعاع قرار میگیرد و احساسات و عواطف بر آن غلبه میکند؛ به خلاف مردان که چون از احساسات و عواطف کمتری برخوردارند بیشتر از قوه تعقل استفاده میکنند، از این رو اموری همچون قضاوت به عهده مردان گذاشته شده، ولی در عوض نیروی عظیم و موهبت الهی عواطف در زنان در مسیر صحیح خود به کار گرفته میشود و موجب تحکیم نظام خانواده و تربیت فرزندان صالح میشود. در این صورت زنان همچون مردان از ارکان زندگی به شمار میروند و زینت بخش زندگی هستند.«هن لباس لکم وانتم لباس لهن» (26) «آن ها زینت و پوشش شما هستند و شما زینت و پوشش آن ها»
1ـ حجرات/13.
2ـ انسان/3.
3ـ مجموعه آثار، شهید مطهری، ج 19، ص 133، نظام حقوق زن در اسلام.
4ـ تحریم/11 و 12.
5ـ بحار، مجلسی، دار احیاء التراث العربی، ج 43، ص 19; میزان الاعتدال، ذهبی، دارالفکر، ج 1، ص 535.
6ـ بقره/228.
7ـ نحل/58.
8ـ کنز العمال، متقی هندی، مؤسسة الرسالة، ج 16، ص 454، ح 45399.
9ـ لذات فلسفه، ویل دورانت، ترجمه عباس زریاب، نشر اندیشه، ص 158.
10ـ نساء/32.
11ـ نساء/7.
12ـ مجموعه آثار، همان، ص 542.
13ـ صحیح بخاری، دار احیاء التراث العربی، ج 7، ص 49.
14ـ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، دارصادر، ج 2، ص 252، حوادث سال شسشم هجری، فتح مکه.
15ـ ممتحنه/12.
16ـ وسایل الشیعة، شیخ حر عاملی، آل البیت، ج 2، ص 51.
17ـ الاحتجاج، طبرسی، اسوه، ج 1، ص 286.
18ـ اللهوف، سید بن طاووس، حوادث بعد از عاشورا.
19ـ جمعه/2.
20ـ امالی شیخ طوسی، مجلس 17، ح 40، ص 486.
21ـ غافر/40
22ـ مدثر/38 «هر انسانی در گرو عمل خویش است.»
23ـ مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، ص 104.
24ـ انسان موجودی ناشناخته، الکسیس کارل، ترجمه دکتر پرویز دبیری، ص 100.
25ـ در آمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، زیبایی نژاد و سبحانی، دفتر مطالعات زنان، ص 50.
26ـ المیزان، همان، ذیل آیه 34 سوره نساء.
برگرفته از: مجله مبلغان، شهریور 1381، شماره 32 «نگاهی به جایگاه زن در اسلام»