چرا حضرات ابراهیم به آزادی عقیده احترام نگذاشتند؟
ما اعتقاد داریم تمامی عقیدهها محترم هستند؛ اما حضرت ابراهیم در غیاب مردم، بتهای آنان را شکست و به آنها بیاحترامی کرد.
پاسخ: اولاً، این اعتقاد که «ما اعتقاد داریم تمامی عقیدهها محترم است»، یک اعتقاد نادرست است و در اندیشۀ اسلامی چنین اعتقادی وجود ندارد. عقیدۀ هرکس برای خودش ممکن است محترم باشد؛ ولی معنا ندارد برای دیگران نیز محترم باشد؛ زیرا هر مستکبر، جنایتکار و فاسدی برای عقیدۀ خود احترام قائل است؛ ولی این دلیل نمیشود دیگران نیز به عقیدۀ او احترام بگذارند. اگر تمام عقاید محترماند، پس چرا خداوند متعال پیامبرانش را گسیل داشت تا به بندگانش بفهمانند عقیدۀ آنان باطل است و باید از آن دست بکشند و اگر از عقیدۀ خود دست برندارند، به عذاب الهی گرفتار میشوند. به فرمودۀ قرآنکریم حضرت موسی و هارون به سوی فرعون فرستاده شدند تا او را از عقیدۀ باطلش برگردانند: «اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى (طه: 43)؛ به سوى فرعون بروید که طغیان کرده است.» درنهایت فرعون به دلیل دست نکشیدن از عقاید باطل خود به عذاب الهی گرفتار شد. قوم لوط، قوم حضرت نوح، قوم حضرت شعیب و پیامبران دیگر به دلیل پافشاری بر عقاید باطل خود به عذاب الهی گرفتار شدند و از بین رفتند؛
ثانیاً، بر اساس صریح قرآنکریم یهودیان و مسیحیان میگفتند: «نَحْنُ أَبْنَاءُ اللَّهِ (مائده: 18)؛ ما پسران خدا هستیم» یا یهودیان میگفتند: «عُزَیرٌ ابْنُ اللَّهِ (توبه:30)؛ عُزیر پسر خداست» یا «یدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ (مائده: 64)؛ دست خدا بسته است.» مسیحیان نیز میگفتند: «الْمَسِیحُ ابْنُ اللَّهِ (توبه: 30)؛ مسیح پسر خداست» و… . آیا میتوان گفت همۀ این عقاید محترم هستند؟! آیا اعتقاد به توحید و شرک، تقوا و فساد، عدالت و ظلم، نیکی و بدی که هرکدام طرفدارانی دارند، همه محترماند؟! میتوان گفت هم توحید محترم است، هم شرک؟! هم عدالت محترم است، هم ظلم؟! بنابراین شعار «تمامی عقاید محترم هستند» شعار نادرست و دروغی است که عدهای افراد فاسد و طغیانگران و دولتهای جبار برای توجیه افکار و عقاید نادرست خود و جلوگیری از مبارزۀ دیگران با عقاید باطلشان و نیز استفاده از منافع زیردستان و عموم مردم، آن را اختراع کردهاند و به دیگران تلقین میکنند؛
ثالثاً، اگرچه این شعار «تمامی عقیدهها محترم هستند»، نادرست است؛ ولی اسلام ناسزا و بدگویی به عقاید دیگران را جایز نمیداند. قرآنکریم در سفارش به مسلمانان میفرماید: «وَ لَا تَسُبُّواْ الَّذِینَ یدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَیسُبُّواْ اللَّهَ عَدْوَا بِغَیرِ عِلْم (انعام: 108)؛ [به معبود] کسانى که غیرخدا را مىخوانند، دشنام ندهید؛ مبادا آنها [نیز] از روى [ظلم و] جهل، خدا را دشنام دهند.» بنابر این هرکس میتواند عقیدهای داشته باشد و کسی متعرض او نمیشود؛ ولی اگر کسی بخواهد عقیدۀ شخصی خود را در قالب یک برنامه به عموم مردم القا کند یا آنان را به پذیرش عقاید خود وادار کند، اسلام و همۀ ادیان آسمانی با آن مبارزه میکنند.
شکستن بتها به دست حضرت ابراهیم درواقع مبارزه با نمرودیان طغیانگر و گردنکش و دولت جبار بود که برای حکومت بر مردم و استفاده از منافع آنان، عقاید باطل خود را در جامعه نهادینه کردند و موجب انحراف و اسارت مردم شدند و هر نوع فضیلت و کمال را از آنان سلب نمودند. اگر پیامبر اسلام و امام علی وارد خانۀ کعبه شدند و بتها را درهم شکستند، به خاطر این بود که میخواستند مظاهر گمراهی مردم را که به دست عدهای فاسد و ستمکار در جامعۀ آن روز نهادینه شده بود و از این طریق مردم را گمراه میکردند و به استثمار میکشیدند، از بین ببرند؛ در عین اینکه بتها را نابود و آزادی عمل آنان را محدود کردند؛ ولی هیچکس را به پذیرش اسلام وادار نکردند و به تعبیری، آزادی عقیده را از آنان سلب ننمودند.[1]
[1]. ر.ک. نرمافزار مجموعهآثار استاد شهید مطهرى، همان، ج 16، ص 185-186.