چه کنم خداوند مرا ببخشد؟
سلام؛ چه کنم خداوند مرا ببخشد؟
با سلام دوست عزیز؛ بهطور کلّي ميتوان گفت: خداوند تبارک و تعالي همواره طالب و مشتاق آمرزش بندگان و توبه و بازگشت آنان به سوي خود است. ذات باري تعالي، به هر سبب و بهانهاي به دنبال بخشيدن بندگان و سوق دادن آنان به بهشت و برخوردار نمودن مومنین از نعمتهاي بهشتي ميباشد و اشتياق حقتعالي به توبۀ بندگان نيز از اين ناحيه نشأت گرفته است.
زمينهسازي و برنامهريزي خداوند سبحان براي بخشايش بندگان، مشهود و انکار ناپذير است. گاهي به وسيلۀ توبه، بندگان خويش را ميبخشد که توفيق توبه را نيز خود حق تعالي به بندگان عطا ميفرمايد و به قول استاد بزرگوار ما علامۀ طباطبائي«رحمتاللهعليه»، هر توبۀ بنده، پيچيده شده در دو توبه از حقتعالي است. اوست که ابتدا عطف توجّه ميکند و به اين وسيله توفيق ميدهد و سپس، توبة بندة خويش را ميپذيرد.
گاهي نيز بندگان را به سوي مقرّبين درگاهش که اهلبيت«سلاماللهعليهم» هستند، سوق ميدهد تا با توسّل به ايشان و بهرهمندي از شفاعت آن بزرگواران، به توبۀ مقبول دست يابند و از اين رهگذر، به پيروي از سيرۀ عملي اهلبيت«سلاماللهعليهم» تشويق گردند.
برخي از عوامل آمرزش گناهان عبارتند از:
1. اجتناب از گناه
بر اساس آيهاي از قرآن شريف، اجتناب از کبائر، سيّئات را ميپوشاند: «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلاً كَريما»[1]
اگر از گناهان بزرگى كه از آنها نهى مىشويد دورى گزينيد، ما گناهان كوچك شما را از شما مىزداييم و شما را به جايگاهى گرامى درمىآوريم.
اجتناب از گناه و معصيت، به معناي دوري گزيدن از فعل حرام است و تفاوت آشکاري با گناه نکردن دارد. در حقيقت، اجتناب از گناه، هنگامي رخ ميدهد که زمينۀ گناه براي انسان فراهم باشد و مانعي در کار نباشد، امّا براي رضاي خداوند متعال و به امر حقتعالي، از گناه دوري کند و به اصطلاح «اجتناب» ورزد.
به عنوان مثال، در قصّة عبرتانگيز حضرت يوسف«عليهسلام» ميخوانيم که آن حضرت با وجود همۀ اسباب و زمينههاي گناه بزرگ، از آن دوري گزيد و مصائب ناشي از آن را تحمّل نمود و بدين سبب به مقامات والايي دست يافت.
در واقع ميتوان گفت: گناهاني که به نسبت، کوچکتر از فواحش يا کبائرند و يا گناهاني که آدمي قبلاً مرتکب شده است و اکنون فراموش کرده و يا متوجّه انجام آن گناهان نشده است، با اجتناب از گناهان بزرگ، پوشانده و بخشيده ميشود.
چنانکه در آيۀ ديگري ميفرمايد:
«الَّذينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلاَّ اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ واسِعُ الْمَغْفِرَةِ»[2]
آنان که از گناهان بزرگ و اعمال زشت، دوري ميگزينند، مگر گناهان خرد و اندک يا گناهي که اتّفاقاً رخ ميدهد، همانا پروردگار تو فراخ آمرزش است.
2. اعمال نيک(حسنات)
قرآن کريم به صراحت ميفرمايد که اعمال نيک، گناهان را محو و نابود مينمايد:
«إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ»[3] به يقين خوبيها، بديها را از ميان مىبرد.
اعمال نيک و اعمال بد انسان، به انحاء مختلف در يکديگر اثر ميگذارند؛ يعني همانطور که حسنات، سيّئات را محو و نابود ميکنند، برخي از اعمال ناشايست و گناهان نيز، حسنات آدمي را حبط ميکنند و اثر آن را از بين ميبرند:
«إِنَّ الَّذينَ يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَ يَقْتُلُونَ الَّذينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَليمٍ، أُولئِكَ الَّذينَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرينَ» [4]
كسانى كه به آيات خدا كفر مىورزند، و پيامبران را بهناحق مىكشند، و دادگستران را به قتل مىرسانند، آنان را از عذابى دردناك خبر ده. آنان كسانىاند كه در دنيا و آخرت، اعمالشان تباه و باطل شده و براى آنان هيچ ياورى نيست.
اثر پذيري و تأثير و تأثّر متقابل اعمال در يکديگر، گاهي موجب ميشود که گناهان آدمي محو گردد و باعث آمرزش او شود. مهمترين حسنهاي که قرآن شريف نيز بدان اشارۀ مستقيم دارد، نماز است. به اين صورت که ابتدا، امر به اقامۀ نماز ميفرمايد و زمان آن را نيز مشخّص ميکند، سپس ميفرمايد که حسنات، سيّئات را نابود ميسازد:
«وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ ذلِكَ ذِكْري لِلذَّاكِرينَ» [5] و در دو طرف روز و نخستين ساعات شب نماز را برپا دار، زيرا خوبيها(كه نماز در رأس آنهاست) بديها را از ميان مىبرد. اين تذكّري است براي يادكنندگان.
نماز، برکات و اثرات فرواني در زندگي و در سلوک معنوي انسان دارد و از جمله، موجب نابودي و حبط گناهان ميشود.
حضرت سلمان«عليهسلام» نقل ميکند که با پيامبر اکرم«صلياللهعليهوآلهوسلّم» زير درختي بوديم. آن حضرت، شاخۀ خشکي از درخت کَنده و تکان دادند تا برگهايش ريخت. سپس فرمودند: هنگامي که مسلمان وضوي خود را به خوبي گرفت و نمازهاي پنجگانه را به جاي آورد، گناهانش ميريزد، چنانکه اين برگها بر روي زمين ريخت.[6]
3. عقوبت در دنيا
عامل سوّمي که موجب آمرزش انسان ميشود، عقوبت و گرفتاري دنيوي است. خداوند متعال در خصوص برخي از بندگان، اراده ميفرمايد که گناهان آنان در همين دنيا محو شود و از اين رو با ايجاد گرفتاري يا عقوبت دنيوي، آنان را در همين دنيا به کيفر اعمالشان ميرساند تا در آخرت، سختي و عذابي نداشته باشد.
اين لطف خداوند تعالي معمولاً شامل کساني ميشود که افراد صالحي بودهاند، امّا گناهاني نيز از آنان سرزده است.
در بسياري از موارد، بلايا و گرفتاريهاي دنيوي از قبيل بيماري، اشتغال به اموري که رنج بدني به همراه دارد، فقر، غم، اندوه، ترس، هراس و ابتلا به مرگ سخت، کفّارۀ گناهان آدمي به شمار ميآيد و اثر معاصي او را از بين ميبرد و باعث ميشود انسان، پاک و پاکيزه وارد عالم قبر و برزخ شود.
چنانکه در برخي از موارد نيز خداوند متعال، راحتي دنيا و فراخي رزق را نصيب و روزي بعضي از افراد ميکند، تا بدينوسيله اندک اعمال نيکي که داشتهاند، جبران شود و در قيامت صرفاً دچار عذاب الهي گردند.
در قرآن کريم، آيات متعدّدي در اين خصوص آمده است؛ از جمله:
«أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ أُوتُوا نَصيباً مِنَ الْكِتابِ يَشْتَرُونَ الضَّلالَةَ وَ يُريدُونَ أَنْ تَضِلُّوا السَّبيلَ»[7]آيا به كسانى كه بهرهاى از كتاب يافتهاند ننگريستى؟ گمراهى را مىخرند و مىخواهند شما [نيز] گمراه شويد.
در حديث قدسي نيز از خداوند تعالي، چنين وارد شده است:
«به عزّت و جلالم سوگند، من بندهاى را كه بخواهم بيامرزم، از دنيا بيرون نبرم تا اينكه گناهان او را به وسيلۀ بيمارى در تنش، يا به تنگى در روزيش، يا با ترس و هراس در امور دنيوي، پاک کنم. و اگر باز هم چيزى بماند، مرگ را بر او سخت كنم. و بهعزّت و جلالم سوگند، بندهاى را كه بخواهم عذاب كنم، از دنيا بيرون نبرم تا عوض هر كار نيكى انجام داده را به او بدهم؛ يا به فراخى در روزيش، و يا به سلامت در تنش، و يا به آسودگى خاطر در امور دنيوي، و اگر باز هم چيزى باقى ماند، مرگ را بر او آسان كنم.» [8]
البته بايد دانست که اين امور، کلّيّت و عموميّت ندارد و نميتوان گفت: هرکس گرفتار است، انسان شايستهاي است و گرفتاري او مقدّمۀ ورود به بهشت است و هرکس از نعم دنيوي برخوردار است، حتماً به جهنّم خواهد رفت؛ از اين رو کسي حق ندارد با سطحينگري، به قضاوتهاي عجولانه و بي مبنا و خلاف اخلاق نسبت به ديگران بپردازد.
همچنين نکتهاي که بايد بدان توجه شود، اين است که برخي از اوقات، گرفتاريهاي دنيوي براي ارتقاي درجه و مقام انسان است. اهلبيت«سلاماللهعليهم» بيشترين و بزرگترين مصائب را تحمّل نمودند و در دنيا گرفتاريهاي بسياري داشتند، امّا مصائب آنان به جهت زدوده شدن گناه و معصيت و حتّي لغزش نيست، بلکه به جهت ارتقاي درجه و مقام آنان نزد پروردگار متعال ميباشد. البته در اين خصوص دلائل ديگري نيز نظير دلائل توبۀ اخصّالخواص ميتوان تصوّر و مطرح کرد که در اين کتاب، مجال پرداختن به آن نيست.
=================================
پينوشتها
1. نساء / 31
2. نجم / 32
3.هود / 114
4. آلعمران / 22-21
5. هود / 114
6. مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 5، ص 307
7. نساء / 44
8. الکافي، ج 2، ص444