اسراف چیست؟
اسراف، بهمعنای زیادهروی در هر کاری است که انسان انجام میدهد؛
هرچند کاربرد«اسراف» آن در انفاق و صَرف مال، بیشتر مشهور شده است.[1]
این واژه در قرآنکریم و روایات معصومان علیه السلام، با معنای واحد و مصداقهای متعدد به کار رفته.
در جمعبندی موارد مختلف، میتوان چنین گفت که هرآنچه افزون بر میانهروی[2] و حدّ کفاف[3] (مقدار متعارف رفع نیازها) باشد، اسراف است.
امیر مؤمنان علیه السلام در حدیثی نشانههای سهگانۀ شخص اسرافکننده را بیان میفرمایند:
لِلْمُسْرِفِ ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ يَأْكُلُ مَا لَيْسَ لَهُ وَ يَلْبَسُ مَا لَيْسَ لَهُ وَ يَشْتَرِي مَا لَيْسَ لَهُ.[4] مُسرف مىخورد آنچه را كه سزاوارش نیست که بخورد، مىپوشد آنچه را كه سزاوار و لایق به شأن او نیست و مى خرد آنچه را كه سزاوارش نیست بخرد.
بنابراین حدیث، فرد اسرافکار در خوردن، پوشیدن و خرید کردن، به موقعیت و جایگاه خود نظر ندارد.
درواقع، بیش از میزان کفاف در این حوزهها عمل میکند یا در استفاده از امکاناتش موقعیتشناسی و اولویتبندی ندارد که هر چیزی را کجا و چگونه استفاده کند. بیان امام صادق علیه السلام دربارۀ اسرافِ بدون رعایت اولویتها راه گشاست:
«إِنَّمَا السَّرَفُ أَنْ تَجْعَلَ ثَوْبَ صَونِكَ ثَوْبَ بِذْلَتِكَ.[5] اگر لباس آبرومند خود را در جایی که باید لباس فرسوده (و لباس کار) پوشید، بپوشی، اسراف است.»
بنابراین میتوان هدر دادن امکانات و وسایل در موقعیتهای نامناسب را از مصداقهای اسراف به شمار آورد.
ازمنظردیگر، میتوان گفت که اسراف، به اعتبار اشخاص ازحیث شأن و شرف و صحت و مرض و جوانى و پیرى و ازحیث غنا و فقر و زیادى درآمد و كمىِ آن، فرق مىكند؛ زیرا ممكن است صَرف فلان مقدار از مال براى خرید لباس، مثلاً برای شخصى كه داراى فلان مقام و شخصیت در اجتماع است یا داراى فلان درآمد است، اسراف نباشد؛ درحالىكه همان مقدار برای كسى كه چنین نیست، اسراف باشد.[6]
امام جعفر صادق علیه السلام در خلال بیان برخی احکام زکات فرمودند:
«بسا تهیدستى كه اسراف كننده تر از ثروتمند است؛
زیرا ثروتمند خرج مى كند از آنچه خداوند به او داده است و فقیر خرج مى كند بى آنكه به او عطایى شده باشد.»[7]
شهید بزرگوار آیت الله دستغیب رحمه الله در توضیح این روایت آوردهاند:
بنابراین، بیشتر تكلفات وسایل زندگى و معیشت كه اكثر مردم به آن مبتلا هستند و هیچ ملاحظۀ شأن و مداخل خود را نمى كنند و غالباً مبتلا به قرض و پریشانى هستند، اسراف است و سببش این است كه هركس، همیشه به بالاتر از خودش مى نگرد و مى خواهد از او كمتر و پایین تر نباشد و لذا گرفتار اسراف شده و همیشه در سختى و رنج و ناراحتى و نارضایتى و پریشانى به سر مى برد؛ درصورتىكه اگر مطابق دستور شرع به زیردست نگاه مىكردند كه از آنها در امور دنیا پایین ترند، هیچگاه مبتلا به اسراف و ناراحتى هاى فراوان نمى شدند. پس بیشترِ اين ورشكستگیها، از اسراف سرچشمه مى گیرد كه اگر به دستور شرع و به حكم فطرت و عقل سلیم خود، این گناه كبیره را ترک مى كردند .
منابع
[1]. حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات، ص407.
[2]. «كُلُّ مَا زَادَ عَلَى الِاقْتِصَادِ إِسْرَافٌ» (عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی، ص359.
[3]. «مَا فَوْقَ الْكَفَافِ إِسْرَاف» (همان، ص359، ح 8117).
[4]. محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، الخصال، ج1، ص98، ح 45 و شبیه آن از امام صادق، ج1، ص121، ح 113.
[5]. حسن بن فضل طبرسی، مکارم الأخلاق، قم، شریف رضی، 1370، ص103؛ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج6، ص441، ح 4.
[6]. سیدعبدالحسین دستغیب، گناهان کبیره، قم، جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیه، 1388، ج2 ص103.
[7]. «… رُبَّ فَقِيرٍ أَسْرَفُ مِنْ غَنِيٍّ. فَقُلْتُ: كَيْفَ يَكُونُ الْفَقِيرُ أَسْرَفَ مِنَ الْغَنِيِّ؟ فَقَالَ: إِنَّ الْغَنِيَّ يُنْفِقُ مِمَّا أُوتِيَ، وَ الْفَقِيرَ يُنْفِقُ مِنْ غَيْرِ مَا أُوتِيَ» (محمد بن یعقوب کلینی، همان، ج3، ص562، ح 11). ترجمۀ آیتالله دستغیب.
لینک ها
سایت زمزم هدایت