ترک خودارضایی
سوال: برای ترک خود ارضایی راهنمایی بفرمایید؟
جواب: ترک خودازضایی کار دشواری نیست که انجام آن برای شمااینقدر پیچیده وسخت باشد کافیس روحیه ایمانی و باورهای دینی درفرد ایجاد بشود و از اسباب و عوامل تحریک کننده فاصله بگیرید البته اراده و تصمیم بر ترک آن باشد وهرزمان وسوسه شیطانی بسراغ فرد آمد خدارا ناظر وشاهد بداند و ازتنهایی و وسوسه فرار کندو به ذکر ویادخدا بپردازد به مطالب زیر جهت عوامل و راههای درمان
استمناء يا خودارضايى، نوعى انحراف جنسى است كه برخى از افراد به آن مبتلا مى شوند و در واقع مى خواهند نياز جنسى خود را از اين طريق تأمين كنند، غافل از اينكه اين عمل، هم از نظر شرعى گناه محسوب مى شود و هم پيامدهاى روانى – جسمانى نامطلوبى دارد! البته كسانى كه پاى بند به آموزههاى دينى و اخلاقى نيستند، پيامدهاى نامطلوب آن را – كه موجب بيمارى روانى يا كاهش توانايى جنسى مى شود – افسانه تلقى مى كنند و بر اين باورند كه قرائن علمى، براى تأييد اين ادعاها در دست نيست.
> استمنا اگر به شكل وسواس گونه در آيد و از كنترل فرد خارج شود، به عنوان علامتى از يك اختلال هيجانى محسوب مىشود. اما شواهد نشان مىدهد كسانى كه به اين انحراف جنسى مبتلا شدهاند، با مشكلات فراوانى در حيطههاى گوناگون زندگى مواجه هستند.
پيامدهاى خودارضايى
آسيبهاى ناشى از خودارضايى به گونههاى مختلفى تقسيمپذير است كه به اختصار بعضى از آنها اشاره مى شود:
يك. آسيبهاى جسمانى
يكى از روشهاى شناخت پيشرفت بيمارىها در پزشكى، مرحلهبندى علايم بيمارى است. بر اين اساس، بر حسب عوارض ايجاد شده در بيمار مبتلا به خودارضايى، سه مرحله بيان شده است:
1. مرحله مشكل ساز؛ در افرادى كه مدتى است گرفتار خودارضايى شدهاند، زودرسترين عوارض ناشى از خودارضايى عبارت است از:
الف. خستگى و كوفتگى،
ب. عدم تمركز حواس،
ج. ضعف حافظه،
د. استرس و اضطراب.
2. مرحله گرفتارى شديد؛ بروز علايم زير در فرد گرفتار، نشان دهنده آن است كه شدت ابتلاى وى يا مدت آن، بيش از مرحله اول است و در نتيجه عوارض شديدترى ظاهر شده است:
الف. خستگى و كوفتگى شديد،
ب. نوسان خلق يا تغييرات سريع خلقى،
ج. حساسيت بيش از حد و زودرنجى،
د. كمردرد،
ه . نازك شدن موها،
و. ناتوانى جنسى زودرس در جوانى،
ز. بىخوابى يا بدخوابى و مشكلات مشابه،
3. مرحله گرفتارى بسيار شديد يا حالت اعتياد؛
الف. خستگى و كوفتگى بسيار شديد،
ب. ريزش شديد موها،
ج. تارشدن ديد چشمها،
د. وز وز گوش،
ه . انزال زودرس و غيرارادى يا خروج منى به صورت قطره قطره،
و. درد كشاله ران و ناحيه تناسلى،
ز. دردهاى قولنجى در ناحيه لگن و استخوان دنبالچه.
نحوه پيدايش عوارض
در دانش پزشكى، روند پيدايش علايم يك بيمارى و چگونگى بروز عوارض و نشانههاى كلينيكى، در شناخت هر چه بيشر آن بسيار مهم است و مىتواند پزشك را در تشخيص و درمان بهتر بيمارى و مريض را در پيشگيرى كمك كند. به اين دليل مناسب است درباره نحوه پيدايش برخى از عوارض خودارضايى بيشتر توضيح داده شود تا خواننده با روند پيدايش اين عوارض، يا به اصطلاح پاتوفيزيولوژى آن آشنا شود:
> 1. خستگى و كوفتگى: انقباض شديد و يك مرتبه تمام عضلات بدن در جريان انزال (ارگاسم يا اوج لذت جنسى)، باعث مصرف سريع مواد غذايى ذخيره شده در عضلات و به طور عمده كاهش گليكوژن (ماده اصلى لازم براى توليد انرژى عضلانى) مىشود. خستگى عضلانى تقريباً با سرعت تهى شدن عضلات از گليكوژن رابطه مستقيم دارد و هرچه اين سرعت بيشتر باشد خستگى بيشتر است خودارضايى، به علت انقباضهاى مكرر عضلات بدن، ذخاير گليكوژن عضلات به سرعت تمام مىشود و خستگى و كوفتگى هميشه از عوارض بديهى آن است.
2. ريزش مو: خودارضايى به تدريج با تغييرات هورمونى و شيميايى كه در بدن ايجاد مىكند، باعث افزايش هورمون جنسى مردانه؛ يعنى تستوسترون به دى هيدروتستوسترون مىشود كه از عواقب بالا بودن ماده DHT در خون، ريزش موها و تاسى و بزرگ شدن پروستات و عوارض ناشى از آن در پيرى است.
> 3. خودارضايى مكرر باعث تحريك بيش از حد سيستم عصبى پاراسمپاتيك و افزايش تخليه استيل كولين از انتهاى اين رشتهها در مغز مىگردد كه اين خود باعث پارهاى از عوارض جسمانى و روانى، چون حواس پرتى، كمى حافظه، عدم تمركز حواس، سياهى رفتن چشم و در نهايت تارى ديد مىشود. تمام اين علامتها ناشى از تغيير تعادل ميزان مواد شيميايى موجود در مغز است كه بين سلولهاى عصبى رد و بدل مىشود و انتقال پيامهاى مختلف را بر عهده دارد.
برخى نيز بر اين عقيدهاند كه علت بروز اختلالات مغزى (مانند حواس پرتى، عدم تمركز حواس و كاهش حافظه)؛ ناشى ازظرفيت عظيمى از انرژى بدن است كه درهربار انزال، تخليه شده و هدر مىرود؛ زيرا مايع منى حاوى مقدار بسيار زيادى DNA(هسته 400-300 اسپرمى كه در هر انزال خارج مىشود)، RNAآنزيمها، پروتئينها، مواد قندى، لسيتين، كلسيم، فسفر، نمكهاى بيولوژيك، تستوسترون و… است. اين ذخاير عظيم انرژى – كه بايد در بدن براى رشد و تقويت بخشهاى مختلف مورد استفاده قرار گيرد – بيهوده و به طور مكرر، از بدن خارج مىشود و هر كدام عوارضى را به دنبال مىآورند.
براى مثال از آنجا كه سلولهاى خونى و پلاكتها در مغز استخوانها توليد مىشود و به تكامل نهايى مىرسد و براى توليد آنها نيز انرژى بسيار زيادى مورد نياز است؛ در افراد گرفتار خودارضايى، تكامل مغز استخوان و در نتيجه توليد سلولهاى خونى با مشكل مواجه شده و منشأ كم خونى، ضعف و خستگى همچنين دفع فسفر و ليستين بيش از حد از طريق انزالهاى مكرر، باعث كاهش ذخاير اين مواد مىشود كه مواد حياتى براى سلامتى سلولهاى عصبى هستند و در نتيجه اختلال عملكرد سيستم عصبى، مانند حواسپرتى، عدم تمركز حواس و… بروز خواهد كرد.
دو. آسيبهاى روحى و روانى
ضعف حافظه و حواسپرتى، اضطراب، منزوى شدن و گوشهگيرى، افسردگى، بىنشاطى و لذت نبردن از زندگى، پرخاشگرى، بداخلاقى و تندخويى؛ كسالت دائمى و ضعف اراده، احساس حقارت، عدم اعتماد به نفس، احساس گناه و عذاب وجدان، برون دادهاى روانى و روحى خودارضايى است.
سه. آسيبهاى اجتماعى
ناسازگارى خانوادگى، بىميل شدن به همسر و ازدواج، ناتوانى در ارتباط با جنس مخالف و همسر، احساس طرد شدن، از بين رفتن عزّت، پاكى، شرافت و جايگاه اجتماعى، دير ازدواج كردن و لذت . نبردن از زندگى مشترك از آسيبهاى، اجتماعى خودارضايى است.( جهت آگاهى بيشتر نگاه کنید: على قائمى، خانواده و مسائل جنسى كودكان، تهران: انتشارات انجمن اوليا و مربيان جمهورى اسلامى ايران، چاپ دهم، 1376)
چهار. آسيبهاى معنوى و اخروى
هيچ يك از آسيبهاى پيش گفته، به اهميت آسيبهاى معنوى نيست؛ زيرا آسيبهاى معنوى، جان و دل و به عبارت ديگر كنه حقيقت وجود آدمى را تباه مىسازد.
خودارضايى از نظر دين يك گناه است و به تعبير قرآن زنگار بر دل مىنهد: «كَلاَّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ» «چنين مباد! بلكه اعمال (ناشايست) دلهاى آنان را زنگار زده است»(مطففين (83) آيه 14. )
زنگ يا زنگار در اشياى مادى، همان چيزى است كه روى فلزات و اشياى قيمتى مىنشيند و معمولاً نشانه پوسيدن و از بين رفتن شفافيت و درخشندگى آن و در نهايت ضايع شدن و از بين رفتن آن است.
علامه طباطبايى در تفسير الميزان مىفرمايد: از آيه شريفه سه نكته استفاده مىشود:
1. اعمال زشت، نقش و صورتى به نفس و روح انسان مىدهند؛
2. اين نقش و صورت خاص، مانع آن است كه نفس آدمى حق و حقيقت را درك كند؛
3. نفس آدمى به حسب طبع اوليهاش صفا و جلايى دارد كه با داشتن آن، حق را آن طور كه هست درك مىكند (سيدمحمدحسين طباطبايى، تفسير الميزان، ترجمه سيدمحمدباقر موسوى همدانى (تلخيص)، قم: دفتر انتشارات اسلامى، ج20، ص385. )
همچنين آسيبهاى معنوى جهان گذران را در مىنوردد و اگر اصلاح نگردد، حيات جاودان آدمى را در معرض تباهى و شوربختى قرار مىدهد. از اين رو در نصوص دينى نسبت به آن هشدارهاى لازم داده شده است.
پيامبر اكرم(ص) در اين باره مىفرمايد: «با سه گروه خداوند در روز قيامت سخن نمىگويد و پاكشان نمىخواند و عذابى دردناك دارند ؛ از آن سهاند، خودارضايى كننده و كسى كه لواط دهد»(همان، ح 19049. ).
در روايت ديگرى امام صادق(ع) خودارضايى را گناه عظيم و مورد نهى الهى معرفى فرموده است(همان، ح 19050. )
راههاى درمان
1. نخستين گام براى درمان اين عادت شوم، اعتقاد و ايمان به درمان پذيرى آن و دورى از يأس و نا اميدى است. اما رسيدن به نتيجه و ايجاد هر گونه تغيير و دگرگونى، نيازمند گذشت زمان، انتخاب راه صحيح و به كارگيرى دقيق دستورها است. البته ترك عادت نامطلوب، در زمان كوتاه – بدون راهنماى كار آزموده و دلسوز – امكان ندارد. از همه اينها مهمتر، اراده و خواست فرد، نقش كليدى و محورى ايفا مىكند.
درمان و چارهجويى بايد منطبق بر خواست فرد باشد؛ زيرا تا وقتى او نخواهد، مىتوان با قاطعيت گفت كه درمان نخواهد شد. بنابراين بيمار اگر بخواهد، مىتواند بر بيمارىاش غلبه كند و جمله معروف «خواستن توانستن است»، عين حقيقت است. اراده همچون نهالى است كه بايد آن را پرورش داد تا به مرحله خود شكوفايى و ثمر دهى برسد؛ به عبارت ديگر، اراده تقويت شدنى و پرورش يافتنى است و راه پرورش و تقويت آن اين است كه برخلاف ميل خود، اندك اندك به مقابله با اين عادت شوم برخيزد تا پس از مدتى لذت توانستن را بچشد.(مؤسسه پژوهشى فرهنگى اشراق، خودارضايى يا ارضاى انحرافى جنسى، ص 29-30)
2. تلاش براى تقويت اراده از گامهاى مهم در امر بهبود است. نگوييد اراده از ما سلب شده است!
ممكن است اراده انسان ضعيف شود؛ ولى هيچ گاه از بين نمىرود. نشانه اينكه هنوز اراده باقى است، اين است كه شخص اين عمل را در حضور ديگران و در هر شرايطى انجام نمىدهد.
براى تقويت اراده، راههاى زيادى پيشنهاد شده كه از جمله آنها تلقين به خود است(جهت آگاهى بيشتر نگاه کنید: پرسشها و پاسخهاى برگزيده، دفتر هفتم، (ويراست جديد)، پرسش 46، قم، نشر معارف. ).
ويكتور پوشه – روان شناس فرانسوى – مىگويد: «افراد مبتلا به اين عادت شوم، هر روز به دفعات مختلف با تمركز فكر به خود بگويند: «من به خوبى قادرم اين عادت بد را از خود دور كنم، من قادرم». تكرار اين عبارت ساده، اثر عجيبى در تقويت اراده و روحيه دارد».
پل ژاگو بر آن است كه: «تلقين، قبل از خواب نيز مؤثر است»(همان، ص 34 ؛ جهت آگاهى بيشتر نگاه کنید: پرسشها و پاسخهاى برگزيده، دفتر هفتم، (ويراست جديد) پرسش شماره 46، قم، نشر معارف. ).
3. سعى شود شكم به هنگام خواب، بيش از حد معمول پر نباشد.
4. از پوشيدن لباسهاى تنگ و چسبان اجتناب گردد.
5. از نگاهكردن به مناظر، فيلمها و تصاوير تحريككننده، خوددارى شود و شخص به محض مواجهه با اين امور، چشم خود را بسته و يا به زمين يا آسمان نگاه كند.
6. از شنيدن و خواندن مباحث و مطالب جنسى و حتى شوخىهاى تحريك كننده و فكر كردن در اين امور، دورى شود.
7. از خوردن مواد غذايى محرك، (مانند خرما، پياز، فلفل، تخم مرغ، گوشت قرمز و غذاهاى پرچرب) اجتناب و به ميزان ضرورت اكتفا شود.
8. قبل از خواب مثانه تخليه شود.
9. از نوشيدن افراط گونه آب و مايعات پرهيز شود (به خصوص شبها و قبل از خوابيدن).
10. هيچ گاه نبايد به بدن عريان خود نگاه كرد.
11. از دست ورزى با اندام جنسى، بايد اجتناب نمود و در هيچ شرايطى، نبايد دست ورزى كرد!
12. هرگز نبايد به رو خوابيد.
13. به منظور تخليه انرژى زايد بدن، به طور منظم و زياد بايد ورزش كرد.
14. هيچ گاه نبايد بىكار بود؛ شخص بايد براى اوقات فراغت خود، برنامه داشته باشد و آن را با مطالعه ورزش، زيارت، عبادت و… پر كند.
15. هرگز در مكانى خلوت و تنها و دور از نظر ديگران نبايد بمانيد.
16. هرگاه شخص مورد هجوم افكار جنسى واقع شد، بايد بلافاصله از مكان خلوت و دور از نظر ديگران خارج شود و خود را به كارى سرگرم كند. در اين زمينه گفت و گو با دوستان، مشاركت در عبادتهاى جمعى (مانند جلسات دعا، نماز جماعت و…) بسيار مفيد است.
17. هفتهاى يكى دو روز، روزه مستحبى مفيد است و اگر شخص توان آن را ندارد، ميزان صرف غذا را كاهش و فاصله هر وعده غذا را افزايش دهد و يا تعداد دفعات غذا را كاهش داده و به حداقل خوراك اكتفا كند.
18. از سخن گفتن ملايمتآميز، شوخى و خنده با نامحرمان خوددارى كرده و از نرمى و لينت در كلام اجتناب ورزيد.
19. هيچ گاه نبايد با نامحرم و جنس مخالف، در مكان خلوت و دور از نگاه ديگران باقى ماند (حتى براى آموزش و…).
20. قرآن بخوانيد و درباره معانى آيات آن فكر كنيد.
21. بايد هميشه براى ذهن و فكر خود، محتواى مطلوب و موضوع مناسب داشته باشيد.
22. منشأ اين مشكل، عدم پاسخ صحيح و مناسب به يكى از نيازهاى واقعى انسان است كه بايد به طور طبيعى و صحيح (ازدواج) ارضا و تأمين شود. اما اگر به شكل صحيح تأمين نشود شخص دچار خطا و گناه خواهد شد كه عواقب سوء آن نيز دامنگير او مى شود. بنابراين در صورت امكان با كم كردن سطح توقعات و انتظارات، بايد براى ازدواج اقدام كرد؛ چرا كه بهترين راه حل ازدواج است.
23. از كردارهاى پيشين خود، بايد توبه كرد. خداوند توبهكاران را مىبخشد. توبه و اطمينان از قبول توبه، بزرگترين عامل تقويت و دلگرمى براى آغاز حركتى نو است. گناه هر چه باشد، نبايد احساس بىارزشى و نااميدى به فرد دست دهد، بله! گناه ناراحتى و عذاب وجدان دارد؛ لكن به مفهوم پايان فرصتها و انتهاى راه و نابودى نيست. كسى كه از صميم دل رجوع كند و تصميم قاطع بر جبران لغزش بگيرد، محبوب درگاه خداوند است: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ»(بقره (2)، آيه 222. )؛ چه عاملى از اين كارسازتر كه شخص گنه كار، احساس كند در صورت توبه، خداوند او را دوست دارد و در نظر خداوند چنان است كه گويى گناهى مرتكب نشده است.
> امام باقر(ع) در اين باره مىفرمايد: «التائب من الذنب كمن لاذنب له»(اصول كافى، ج2، ص 435. )؛ «توبه كننده مانند كسى است كه اصلاً گناه نكرده است».
«توبه» يعنى شروع زندگى پاك و سازنده و حركت در نور و روشنايى. اگر شخص از گناه خويش مىترسد، بايد از بالاترين گناه (يأس و نوميدى) بترسد.
در پايان بار ديگر تأكيد كنيم كه اگر كسى بخواهد و ارادهاى جدى بر ترك اين عمل داشته باشد، مطمئناً موفق مى شود، فقط شرط اساسى آن داشتن ارادهاى محكم است علاوه بر اين مىتوان با مطالعه تجربههاى موفق افرادى كه مدتها با اين معضل دست و پنجه نرم مىكردند و به خاطر عدم شناخت كافى يا جدى نگرفتن راه مقابله با آن و يا به هر دليل ديگرى گرفتار اين رفتار ناپسند بودهاند، اين احساس را در خود تقويت كرد كه واقعاً خواستن توانستن است، زيرا در مسير مبارزه با اين گناه، احساس ضعف و سستى كردن آفتى بزرگ است.
نویسنده: ابوالقاسم بشیری