فلسفه اذان
فلسفه اذان چیست؟
پاسخ این سوال مشروحا در حدیثی از امام رضا (ع) بیان شده است که تقدیم می کنیم:ایشان فرموده اند: «همانا مأمور شدن مردم به گفتن أذان به علل و دلائل بسیارى است، از آن جمله اینكه:براى فراموشكار یاد آورى باشد، و غافلان را بیدارى بخش، و ناآشنا با وقت راو نیز آنان را كه سرگرم شغلى شده و از فكر نماز بى خبرند یادآور و شناساى وقت باشد،و مؤذّن با أذانى كه میگوید فرا خواننده بندگان باشد به پرستش و عبادت آفریدگار،و برانگیزنده و تشویق كننده در انجام عبادت،و اقرار كننده باشد به وحدانیّت حقّ جلّ و علا،و آشكارگر ایمان، و ظاهر و عیان ساز اسلام باشد، (و بدین جهت است كه أذان هر بلد را نشانه ایمان و اسلام آن شهر و ساكنان آن میدانند كه ایشان مسلمان و مؤمناند)
و نیز كسانى را كه شهادت یا نماز را از یاد برده باشند مؤذّن بیادشان آورد،و بدان جهت مؤذّن را به این نام مى خوانند كه به سبب و به وسیله اذان به مردم اعلام مىكند كه نماز بخوانند، و به این سبب أذان با تكبیر (اللَّه اكبر) آغاز و با تهلیل «لا إله إلّا اللَّه» به پایان میرسد كه خداوند عزّ و جلّ اراده فرموده كه شروع به یاد او و نام او باشد، و نام خدا در تكبیر نخستین حرف یا كلمه است، و در «لا إله إلّا اللَّه» آخرین كلمه است،و فصول أذان دو بار دو بار مقرّر شده كه در گوش شنوندگان هر بخش تكرار شود (تا بهتر جایگزین و جایگیر شود و اثر گذارد) و براى ایشان تأكید گردد، و اگر كسى از كلمه اوّل بى خبر ماند و از یاد برد، از كلمه دوّم بى خبر نماند و فراموشش نشود، و نیز به این جهت است كه نماز در اصل دو ركعت دو ركعت بنا بر این أذان هم دو بار دو بار مقرّر گشته،
و تكبیر در شروع أذان چهار بار گفته مى شود، زیرا أذان در ابتدا بناگاه و بدون آمادگى قبلى ذهنى شروع مى شود، و پیش از آن كلامى گفته نشده كه شنونده را آگاه سازد، بنا بر این دو تكبیر اول براى آگاه سازى و آماده سازى شنوندگان براى استماع بقیّه بخشهاى اذان استو پس از تكبیرات شهادتین را قرار داده اند، زیرا نخستین مرحله ایمان همان توحید و اقرار به یگانگى خداوند تبارك و تعالى است (كه میگویند أشهد أن لا إله إلّا اللَّه و این یكى از دو شهادت است) و دوّم اقرار به رسالت و پیامبرى رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله است (أشهد أنّ محمّدا رسول اللَّه)و نیز طاعت از خدا و رسول و معرفت و شناخت این دو قرین و پیوسته با یك دیگر است (پس كسى كه اطاعت از رسول نكند یا او را نشناسد از خداوند اطاعت نكرده و او را نشناخته است) زیرا اصل ایمان همانا آن دو شهادت است (یعنى شهادت بوحدانیّت خداوند متعال و رسالت پیامبر خدا صلّى اللَّه علیه و آله)پس شهادتین بمنزله و بجاى دو گواهى یا دو شاهد بر ایمان شخص قرار داده شده همچنان كه در سایر حقوق نیز براى اثبات به دو گواه یا شاهد نیاز است، و چون بنده به وحدانیّت و یگانگى خداوند عزّ و جلّ و نیز به رسالت پیامبر خدا صلّى اللَّه علیه و آله اقرار كرد پس در حقیقت به تمامى ایمان اقرار دارد، زیرا أصل ایمان همان اقرار به خداوند و رسول اوست (و نیز اقرار به همه آنچه كه پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله آورده كه جزء اقرار به رسالت آن حضرت است(و پس از دو شهادت (كه شرح آن گذشت) فرا خواندن مسلمانان به نماز است، زیرا أذان اساسا براى این مقرّر شده كه مسلمانان را به نماز فرا خواند، و البتّه حیعلات را (یعنى حیّ على ها را) در وسط أذان مقرّر ساخته اند كه ضمن فرا خواندن مسلمانان را به رستگارى و به انجام بهترین اعمال (كه نماز باشد) دعوت نماید و ترغیب كند. و بالاخره أذان به نام خداوند عزّ و جلّ پایان مى پذیرد همان گونه كه بنام مقدّس او آغاز شده است.[1]
[1]. من لا یحضره الفقیه، ج1، ص300