نقش زبان در زندگى انسان چيست؟
چگونه زبان كليد شخصيت انسان است؟ خصلتهای و آفتهایی که به وسیله زبان ظاهر میشود چیست؟
پاسخ
زبان از نعمت هايى است كه به انسان اعطا شده و او براى رساندن مقاصد خود به ديگران بدان محتاج است.
قرآن كريم در موارد متعددى اين نعمت را يادآور شده و مى فرمايد:
«خَلَقَ الْأِنْسانَ عَلَّمَهُ الْبَيانَ (الرحمن: 3- 4)؛ خدا، انسان را آفريد و به او قدرت بيان را تعليم فرمود».
بلافاصله پس از بيان آفرينش انسان، تعليم بيان را ذكر فرموده و اين نشانگر اهميت مطلب است.
زبان، نقشى وسيع در ابعاد زندگى انسان دارد و كاربرد آن بيش از ساير اعضا مى باشد.
زيرا آنچه را انسان به وسيله قواى ظاهرى درك نمايد و آنچه را با عقل يا وهم يا خيال درمى يابد مى تواند با زبان اظهار كند.
زبان پرده دار روح وسيع و باطن نامحدود انسان است كه درباره موجود و معدوم، حق و باطل، معلوم و مجهول سخن مى راند و هيچگونه محدوديتى در قلمرو آن نيست، نه در جانب خير براى آن مرزى وجود دارد و نه در طرف شرّ حدّى مى شناسد. بالاتر از همه اينها كفر و ايمان از طريق گواهى دادن زبان صورت مى پذيرد.
امام باقر (ع) مى فرمايد:
«انَّ هذَا اللِّسانَ مِفْتاحُ كُلِّ خَيْرٍ وَ شَرٍّ[1] زبان، كليد هر خوبى و بدى است».
رسول خدا (ص) مى فرمايد:
«الْأيمانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ اقْرارٌ بِاللِّسانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكانِ[2] ايمان، معرفت و شناخت پيدا كردن با قلب و اقرار با زبان و عمل با اعضا و جوارح است.
حضرت امير (ع) مى فرمايد:
اى مردم، ده خصلت در انسان است كه با زبانش ظاهر مى شود:
- شاهد و گواهى است كه از درون گزارش مى دهد.
- داور ميان حق و باطل است.
- بيانگر حقايق اشياء است.
- شافعى است كه حاجت به او روا مى شود.
- توصيف كنندهاى است كه هر چيز را معرفى مى كند.
- فرماندهى است كه به كار خوب فرمان مى دهد.
- واعظى است كه از زشتى باز مى دارد.
- تسليت گوئى است كه غمها به آن آرام مى شود.
- ستايشگرى است كه كينهها بدان برطرف مى شود.
- دلربائى است كه گوشها از آن لذت مى برد.[3]
زبان، كليد شخصيت انسان
با توجه به نقش با اهميت زبان كه مرزِ ميان انسان و موجودات ديگر است، محدوده انسانى نيز مى توان آن را كليد شخصيت انسان محسوب كرد و يا به تعبير امير مؤمنان عليه السلام: اللِّسانُ ميزانُ الْانْسانِ.[4]
زبان معيار سنجش انسان است.
و به گفته سعدى:
زبان در دهان اى خردمند چيست؟ كليد در گنج صاحب هنر
چو در بسته باشد چه داند كسى كه گوهر فروش است يا پيلهور
بنابراين كنترل و تربيت زبان در عين اين كه كارى مهم و با ارزش است، ظريف و دشوار است و مؤمن بايد، با استمداد از خدا و تلاش و جدّيت خويش، بر انجام اين مهمّ همت گمارد تا قلّه هاى ارجمندى را فتح كرده، در اوج انسانيت و شرف جاى گيرد.
پس ضرورت دارد كه نخست، حق و باطل را درك كند تا زبان را در بستر حق به كار گيرد و اولين گام، شناخت آفت ها و نكبت هايى است كه گوهر ارزشمند زبان و سخن را به تباهى مى كشد.
برخى از آفات زبان
1.غيبت
غيبت ياد كردن برادر دينى است به چيزى كه او راضى به آن نمى باشد.
قرآن كريم در رابطه با زشتى اين گناه مى فرمايد:
«وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً ايُحِبُّ احَدُكُمْ انْ يَأْكُلَ لَحْمَ اخيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ (حجرات: 12)
و غيبت يكديگر را روا مداريد آيا يكى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده خود را بخورد. البته كراهت داريد.
رسول خدا (ص) فرمود:
بپرهيزيد از غيبت، زيرا غيبت سخت تر و بدتر است از زنا، چون ممكن است كسى زنا كند و بعد توبه نمايد و خدا هم توبه او را بپذيرد ولى غيبت كننده آمرزيده نمى شود تا اينكه كسى كه غيبتش را كرده او را ببخشد.[5]
و نيز فرمود:
در شب معراج گروهى را ديدم كه صورت خود را با ناخن هايشان مى خراشيدند. از جبرئيل سؤال كردم چه گروهى از مردماند؟ گفت اينان كسانى هستند كه غيبت مى كردند و متعرّض آبروى مردم مى شدند.[6]
2.افترا
افترا آن است كه كسى چيزى را كه مى داند جزء دين نيست در دين داخل كند. مثلًا حلالى را حرام و يا حرام را حلال معرفى كند و احكام الهى را به زبان بازى بگيرد. كه اين حرام و گناه بزرگى است.
قرآن كريم مى فرمايد:
«وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِفُ الْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هذا حَلالٌ وَ هَذا حَرامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ انَّ الَّذينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لا يُفْلِحُونَ (نحل: 116)؛ و نبايد چيزى را كه با زبان وصف مى كنيد، دروغ باشد و نگوئيد اين حلال و اين حرام است كه افترا و دروغ نسبت به خداوند باشد آنانكه بر خداى خود دروغ مى بندند رستگار نخواهند شد».
3.نفاق يا دو زبانى
نفاق در سخن گفتن يا دو زبانى آن است كه انسان با هر كس روبرو شود به گون هاى سخن بگويد كه او را خوش آيد؛ در حضور او طورى صحبت كند و در غيبت او به گونه اى ديگر. به زبانش چيزى را كه مى گويد كه در قلبش نيست، در ظاهر اظهار دوستى مى كند در حالى كه دلش پر از كينه است.
امام باقر (ع) مى فرمايد:
چه بد بندهاى است آنكه داراى دو رو و دو زبان است، در حضور برادرش او را ستايش كند و در پشت سر او را بخورد (غيبت و بدگويى نمايد)، اگر ثروتى پيدا كند بر او حسد ورزد و اگر گرفتار شود او را يارى نكند.
4.مسخره كردن
قرآن كريم مى فرمايد:
«يا ايُّهَا الَّذينَ امَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى انْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى انْ يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ (حجرات: 12)؛ اى اهل ايمان نبايد قومى قوم ديگر را مسخره كنند، شايد آنها بهتر باشند. و نيز زنان با ايمان، زنان ديگر را مسخره نكنند كه بسا آن زنان بهتر از اينان باشند».
رسول خدا (ص) مى فرمايد:
در روز قيامت درى از بهشت به روى كسانى كه مردم را مسخره مى كرده اند باز مى گردد و به آنها گفته مى شود بيائيد به سوى بهشت، آن شخص با همه غم و اندوهى كه دارد مى آيد، امّا تا نزديك مى رسد، درب بسته مى شود، سپس دوباره باز مى شود و به او مى گويند بيا، بيا، او هم با همه رنج و سختى اش مى آيد، باز درب بسته مى شود، سپس دوباره، و همين طور مى آيد و مى رود تا آنگاه كه درب باز مى شود و مى گويند بيا، امّا ديگر نمى آيد.[7]
5.دروغگوئى
رسول خدا (ص) مى فرمايد: «كَثُرَتْ خِيانَةً انْ تُحْدِّثَ اخاكَ حَديثاً هُوَ بِكَ مُصَدِّقٌ وَ انْتَ لَهُ بِهِ كاذِبٌ.[8]
خيانت بزرگى است كه با برادرت سخن بگوئى و او تو را در گفتارت صادق بداند در حالى كه تو به او دروغ مى گوئى.
على (ع) مى فرمايد: «اعْظَمُ الْخَطايا عِنْدَ اللَّهِ اللِّسانُ الْكَذُوبُ.[9] بزرگترين خطاها نزد خداوند، زبان دروغگو است.
جمع بندی:
زبان در نگاه قرآن و روایات، بزرگترین نعمت الهی و دروازه ورود انسان به وادی خیر و شر است؛ ابزاری که میتواند وسیله بیان حقیقت، هدایت، آرامش و ایمان باشد و در عین حال اگر مهار نشود، سرچشمه تباهی، گناه و سقوط اخلاقی میگردد.
انسان با زبان شخصیت خود را آشکار و باطن خویش را فاش میکند؛ از همین رو تربیت و مراقبت از آن، مهمترین گام در مسیر کمال انسانی است. برای بهرهگیری صحیح از این نعمت، لازم است آفتهایی چون غیبت، افترا، نفاق، مسخرهکردن و دروغگویی شناخته و مهار شوند تا زبان، بهجای ابزار هلاکت، کلید عزّت، تقوا و انسانیت باشد.
منابع
[1] . حسن ابن شعبه حرانی، تحف العقول، قم، دارالحدیث، 1383، ص 218.
[2] . محمدبن علی ابن بابویه (شیخ صدوق)، خصال صدوق، مترجم: باقر کمرهای، تهران، کتابچی، 1374، ص 176.
[3] . حسن ابن شعبه حرانی، تحف العقول، همان، ص 68.
[4] . تمیمی آمدی، شرح غررالحكم، همان، ج 1، ص 339.
[5] . فیض کاشانی، محجّة البيضا فی التذهیب الاحیاء، قم، جامعه مدرسین، 1417 ق، ج 5، ص 251.
[6] . همان
[7] . فیض کاشانی، محجة البيضا، همان، ج 5، ص 236.
[8] . همان، ص 239.
[9] . همان، ص 243.
سوال 1
نقش زبان در زندگی انسان چیست؟
پاسخ:
زبان ابزاری است که به انسان برای بیان مقاصد و افکارش به دیگران داده شده و اهمیت ویژهای در زندگیش دارد. قرآن نیز به این نعمت اشاره کرده است.
سوال 2
چگونه زبان کلید شخصیت انسان است؟
پاسخ:
زبان توانایی بیان احساسات و افکار درونی انسان را دارد و بنابراین معیاری برای شناخت شخصیت او محسوب میشود.
سوال 3
آفات زبان که ممکن است باعث تباهی شود چیست؟
پاسخ:
برخی آفات زبان شامل غیبت، افترا، نفاق، مسخرهکردن و دروغگویی است.
سوال 4
غیبت چگونه در قرآن و روایات توصیف شده است؟
پاسخ:
غیبت به یاد کردن از فردی به گونهای که او نمیپسندد گفته میشود و در قرآن به عنوان خوردن گوشت برادر مرده توصیف شده است.
سوال 5
مسخره کردن دیگران چه عواقبی دارد؟
پاسخ:
رسول خدا (ص) میفرماید در روز قیامت دری از بهشت برای کسانی که مردم را مسخره کردهاند باز میشود، ولی در نهایت نمیتوانند وارد شوند.
سوال 6
نفاق یا دو زبانگی چگونه تعریف میشود؟
پاسخ:
نفاق در سخن گفتن یعنی آدم با هر کسی به گونهای سخن بگوید که او را خوش آید، اما در قلبش خلاف آن باشد.
سوال 7
چرا تربیت و مراقبت از زبان مهمترین گام در مسیر کمال انسانی است؟
پاسخ:
زیرا زبان ابزار بیان باطن انسان است و میتواند بهعنوان دروازهای به سوی خیر و شر عمل کند. کنترل آن به هدایت و کمال شخصی کمک میکند.




