پیامبر (ص) و منزلت حضرت زهراء
با سلام
متن سوال
بی مقدمه و با اجازه شما دوستان عزیز بروم سر اصل مطلب:
در سایتی متنی دیدم که با لحن بدی به پیامبر اکرم (ص) توهین کرده و حرفهای کاذبی مبنی بر هوسران بودن وی بیان کرده بود.
در لحظه اول من با توجه به انسانهای بیظرفیت و کم شعور میخواستم با بی توجهی این صفحه از سایت را ببندم و به سایتهای مفید رجوع کنم.
اما در متن آن سایت با منبع ذکر شدهایی مواجه شدم که کتاب اعلام الوری بوده و مطلب را گویا از این کتاب برداشته بودند.
حال از شما عزیزان میخواهم کمک بنده کنید و به سؤالم جواب بدهید.
البته من این کتاب را دانلود کردم و به زبان عربی بود بعد ترجمه فارسی آن را دانلود کردم، امیدوارم شما جواب من را بدهید.
اما مطلب سایت : ( بدون دخل و تصرف )
آیا پدری که زبان در دهان دخترش می گذارد، می تواند پیام آوری از جانب خدا باشد؟
متن زیر که برگرفته از کتاب احادیثی در مورد بوسه، نوشته داوود احمدی (انتشارات صلوات قم ۱۳۸۸) است را بخوانید و درباره اش کمی فکر کنید.
“امام صادق فرمود: عایشه [از روی حسادت] گفت: یا رسول الله میبینم دهان فاطمه را زیاد میبوسی و زبانت را در دهانش قرار میدهی. پیامبر اکرم فرمودند: بله، هرگاه مشتاق بهشت میشوم دهان فاطمه را میبوسم و زبان در دهانش میگذارم.
من از فاطمه بوی بهشت را استشمام می کنم و بوی شجره طوبی را می یابم، زیرا او زنی آسمانیست”. (این روایت در کتاب اعلام الوری صفحه ۱۵۰ نیز آمده است).
چه کسی در پیش چشم همسرش زبان در دهان دخترش می گذارد؟ البته باید در نظر داشت که همسر ایشان (عایشه) کودک خردسالی نیز بیش نبوده است. آیا شرم و حرمت میان پدر و دختر، اجازه چنین حرکت زشت و ناپسندی را می دهد؟ تا آن جا که نگارنده اطلاع دارد، بوسیدن لب و دهان و زبان در دهان کردن، عملی است که ممکن است ٰعده بسیار کمی از زن و شوهرها آن را انجام دهند و هیچگاه یک پدر، اگر از نظر عقلی سالم باشد، زبان در دهان دخترش نمی گذارد، حتی فکر کردن به این حرکت مشمئز کننده و رقت انگیز است.
آیا با وجود این مغلطه آشکار، در نمی یابیم که پیامبر از بوسیدن دهان فاطمه، دختر خود، لذت جنسی می برده است؟
اما سؤال بنده :
آیا رسول خدا واقعا این کار را انجام میدادند؟ به چه دلیل ؟همین که بوی بهشت را استشمام کنند؟
ممنون میشوم حتما جواب بنده رو بدید.
پاسخ:
برای پاسخ به شبهه ای که در مورد عصمت پیامبر اکرم(صلّی الله علیه وآله) مطرح گردید، بیان می شود که اولاً نحوه بیان شبهه توسّط این سایت، بی ادبی به ساحت قدسی پیامبر اکرم که هدایت تمام انسانها را برعهده دارد می باشد؛ با صرف نظر از این اشکال بزرگ، باید بدانیم که تمام حرکات و سکنات پیامبر اکرم خدایی است و طبق نص قرآن کریم خداي سبحان خود حركت آن حضرت را بر صراط مستقيم تأييد و تثبيت كرده است:
إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلينَ *عَلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ(یس:3-4)
كه قطعاً تو از [جمله] پيامبرانى، بر راهى راست.
و نیز خداي سبحان به رسولش فرمود:
ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى* وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى * إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى (نجم:2-4)
[كه] يار شما نه گمراه شده و نه در نادانى مانده؛ و از سر هوس سخن نمىگويد. اين سخن بجز وحيى كه وحى مىشود نيست.
ثانیاً: حضرت زهرا(س) در نظر پيامبر اسلام جايگاه بلندى داشت و نميتوان براى چنين منزلتى حدّى تعيين کرد. اولياى خدا، داراى پاکيزهترين صفات انسانى بودهاند و يکى از آن صفات، عاطفه و مهرورزى است و پيامبر اکرم(ص) نيز اين ويژگي را داشت و عاطفه و مهرورزى را در تمام دوران حيات خود بروز ميداد و عميقترين احساسات پدرانه خويش را نثار فاطمه(س) ميکرد. البته اين برخوردها صرف احساسات و عاطفه نبود، بلکه علاقه او ناشى از وسعت روح و شخصيت برجسته و محبوبيّت والاى حضرت فاطمه(س) نزد خدا بود. در حقيقت پيامبر اکرم(ص) در اين همه اظهار علاقه از خداوند متعال متابعت ميکرد. گويى وظيفه داشت موضع قرآن را بيان کند و مردم را با اين موضعگيرى آشنا سازد. وقتى آيات تطهير، مباهله، هل اتى و… در شأن صدّيقه طاهره نازل ميشد، رسول خدا، خود را موظّف ميدانست که اين آيات و دستورهاى الهى را عملى سازد و آن آيات را با اين شيوه براى مردم تفسير کند.
در اين مقاله ما به نحوه برخورد پيامبر با دخترش زهرا(س) در سه دوران (قبل از تولد، قبل از ازدواج، پس از ازدواج آن حضرت) اشاره ميکنيم.
الف) قبل از تولد
پيامبر اکرم دو سال بعد از بعثت به معراج ميرود و به مقام )قاب قوسين او أدني( نايل ميآيد و پس از طى اين مراحل و مقامات هنگام انعقاد نطفه حضرت زهرا(س) فرا ميرسد. از طرف خداوند، سيبى بهشتى به وسيله جبرئيل به آن حضرت اهدا ميشود و پيامبر(ص) آن را ميگيرد و به دستور خداوند ميل ميکند. وقتى حضرت سيب را ميشکافد، نورى از آن ميدرخشد پيامبر هراسان ميشود. جبرئيل ميگويد: يا رسول الله! بخور که نورِ «منصوره فاطمه» است. ميپرسد: اى جبرئيل! «منصوره» کيست؟ ميگويد: دخترى است که از صلب تو خارج ميشود و اسمش در آسمان، منصوره و در زمين، فاطمه است.1
اين چنين مقدمات تکوّن جسمانى حضرت زهرا(س) آغاز ميگردد و پس از معراج، آن حضرت از طرف خداوند مأمور ميشود که چهل شبانهروز از همسرش خديجه(س) کناره بگيرد. با اينکه اين امر براى پيامبر سنگين بود، ولى چون دستور پروردگار بود، اطاعت ميکند و سپس به وسيله عمار براى خديجه پيام ميفرستد که دورى من از شما به دستور الهى است.
پيامبر(ص) چهل شبانهروز به عبادت ميپردازد. پس از پايان اين مدت، جبرئيل نزد حضرت ميآيد و ميگويد: خداوند اعلي، سلامت ميرساند و به تو امر ميکند که خود را براى گرفتن هديه و تحفه مهيّا کني. پيامبر(ص) ميپرسد: تحفه پروردگار چيست؟ جبرئيل عرض ميکند: نميدانم!
پس از اين گفتگو، ميکائيل با طبقى پوشيده با سندس يا استبرق بهشتى نازل ميشود و آن را در برابر پيامبر(ص) ميگذارد. جبرئيل جلو آمده و ميگويد: گفت: يا محمد! پروردگارت به تو امر ميکند که امشب از اين طعام افطار کن. آن شب آن حضرت با آن غذاى بهشتى افطار ميکند و سپس به خانه ميرود و به فرمان خدا مأمور به خلوت با خديجه ميشود، تا آنکه آفرينش آن بانوى عظيم تحقق مييابد.
حضرت خديجه ميگويد: قسم به خدايى که آسمان را بالا قرار داده و آب را در زمين جوشانيده! همان شب، سنگينيِ فاطمه را در شکم خود احساس کردم. 2
دوران باردارى خديجه(س) همزمان با دعوت آشکار پيامبر(ص) بود. مشرکان قريش به آزار و اذيت او کمر بستند و زنان قريش از خديجه کنارهگيرى کردند. حضرت خديجه با مشاهده اين وضعيّت، از سويى نگران سلامتى پيامبر(ص) بود و از سويى ديگر از نداشتن همدم اندوهگين بود؛ اما پس از گذشت چند روز از دوران حمل، فرزندى که در رحم داشت، همدم او و با او همسخن شد و به اين ترتيب، غم از دل خديجه ميزدود.
در آغاز، خديجه اين مطلب را از پيامبر مخفى ميداشت، امّا دست بر قضا وقتى که يک روز پيامبر وارد خانه شد، شنيد که خديجه با کسى سخن ميگويد. پرسيد: با چه کسى سخن ميگويي؟ خديجه، رسول خدا را آگاه ساخت که آنچه در رحم دارد، مونس تنهايى اوست. آن گاه پيامبر خدا فرمود: اين جبرئيل است که مرا به دخترى بشارت ميدهد که به زودى خدا، نسل مرا از او قرار ميدهد و پيشوايانى در دودمان او قرار دارند که پس از انقضاى وحي، جانشينان من در روى زمين خواهند شد. 3
بنابراين تکوّن جسمانى حضرت زهرا(س) از مرحله آغاز تا آخر، به دستور خدا و محصول عبادت و رياضتهاى چهل شبانهروز رسول اکرم(ص) بود و اين همه به سبب شخصيت بيهمتاى حضرت زهرا(س) است. آن حضرت چنين برنامهاى را آن هم به دستور خدا، در مورد هيچ يک از فرزندان خويش انجام نداد، که نشان دهنده عظمت وجود چنين بانوى عاليقدرى است.
ب) قبل از ازدواج
1. بوسيدن و احترام گزاردن
يکى از رفتارهاى معنادار پيامبر گرامى در برابر حضرت زهرا(س) بوسيدن مکرر ايشان بود؛ بوسههايى که انگيزههايى همچون: تکريم و احترام، معرفى منزلت و جايگاه فاطمه(س)، ملکوتى و بهشتى بودن زهرا(س) و در نهايت، محبتورزى به آن حضرت داشت.
از عايشه نقل شده که: هر گاه رسول خدا از مسافرت بر ميگشت، گلوى فاطمه را ميبوسيد و ميفرمود: بوى بهشت را از او استشمام ميکنم. 4
ابوثعلبه خُشنى گويد: هر گاه رسول خدا از مسافرت بر ميگشت، به منزل فاطمه(سلام الله علیها) وارد ميشد و فاطمه(سلام الله علیها) به استقبال او رفته، حضرت او را در آغوش ميگرفت و بين ديدگانش را ميبوسيد.5
امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) فرمودند: رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نميخوابيد، مگر بعد از آنکه صورت فاطمه را ميبوسيد و صورت خود را روى سينه فاطمه ميگذاشت و براى او دعا ميکرد.6
هنگامى که آيه ) لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضًا7 بر پيامبر نازل شد، حضرت فاطمه(سلام الله علیها) پدر را «يا رسول الله» خطاب ميکرد. امام حسين(عليه السلام) از مادرش فاطمه نقل ميکند که فرمود: از آن روزى که اين آيه بر پيامبر نازل شد، هيبت آن حضرت مانع آن شد که او را «پدر» خطاب کنم، از اين رو ميگفتم : «يا رسول الله!» چون پيامبر اين برنامه را از من مشاهده کرد، فرمود: دخترم! اين آيه درباره تو و اهل بيت تو نازل نشده است؛ زيرا تو از من هستى و من از تو ميباشم، بلکه اين آيه درباره اهل جفا و متکبران نازل شده که احترام مرا نگه نميدارند. دخترم! تو مرا با همان کلمه «پدر» خطاب کن که براى آرامش قلب من، بهتر و به خشنودى خداوند، نزديکتر است. سپس پيشانى مرا بوسيد و مقدارى از آب دهان خود به من ماليد که از آن پس هرگز نياز به عطر پيدا نکردم. 8
عايشه ميگويد: فاطمه(س) در سخن گفتن شبيهترين مردم به رسول خدا بود. وقتى بر پيامبر وارد ميشد، آن حضرت دستش را ميگرفت و ميبوسيد و بر جاى خودش مينشانيد و هر گاه رسول خدا بر فاطمه وارد ميشد، به احترام پدر از جاى بر ميخاست و دست آن حضرت را ميبوسيد و در جاى خود مينشانيد. 9
2. ملقب شدن فاطمه به «اُمّ ابيها»
فاطمه(سلام الله علیها) مدت ده سال زير تابش مستقيم خورشيد وجود پيامبر بود و در پرتو وجود او تربيت و تعليم يافت که مدت پنج سال آن در دامن مادرش خديجه و پنج سال بدون مادر، در کنار پدر بود و در اين مدت، هم نقش دختر پيامبر(سلام الله علیها) را داشت و هم مانند مادرى براى پدر خويش بود، تا آنجا که از سوى پدر مفتخر به دريافت لقب «اُمّ ابيها؛ مادر پدرش» ميشود. اين لقب زمانى به او داده شد که آيه «النّبِيّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمّهاتُهُم» ؛ «پيامبر(ص) نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است و زنانش، مادران(مؤمنان) ميباشند»، نازل شد. بر اساس اين آيه، زنان رسول خدا، کنيه «امّ المؤمنين» يافتند و بدان مفتخر شدند . حضرت زهرا(س) نزد پدر آمد و تقاضاى افتخارى کرد. پيامبر(ص) او را در آغوش گرفت و نوازش کرد و فرمود: «اگر زنان من مادران مؤمنين هستند، تو مادر من هستي». 11
اين لقب از آن رو بود که حضرت زهرا(س) مانند مادرى مهربان براى پدر خود زحمت ميکشيد. هر گاه مشرکان خاکستر بر سر و رويش ميريختند، دخترش آن را پاک ميکرد و در جنگها و جهادها، جراحات وارد شده بر پيامبر را ميبست. او در تمام اين مواقع، مانند مادرى براى پدر بود. يا اينکه چون پيامبر(ص) مانند فرزند دست دخترش را ميبوسيد، به او اين لقب را داد؛ زيرا فرزند در برابر مادرش اين گونه است. حضرت در هنگام سفر از او خداحافظى ميکرد و در هنگام بازگشت از سفر ابتدا با زهراى مرضيّه(س) ديدار ميکرد و هرگاه حضرت زهرا نزد پدر ميرفت، پدر به احترام او بر ميخاست.
اما شايد بهترين دليل بر ملقب شدن حضرت فاطمه به «اُمّ ابيها»، اين باشد که «اُمّ» در لغت به معناى هدف و ريشه آمده است و چون فاطمه(س) ثمره درخت نبوت و حاصل عمر پيامبر بود، او را «اُمّ ابيها» لقب داد. او مقصود حقيقى و هدف و ثمره واقعى زندگانى پيامبر(ص) به شمار ميرفت و همان فرزندى بود که پيامبر ميخواست.12
پيامبر(ص) ميفرمايد: «من درخت پاکي، فاطمه ريشههاى آن، على پيوند و ماده بارورى آن، و حسن و حسين ميوههاى اين درختاند». 13
ج) پس از ازدواج
پيامبر اکرم(ص) پس از ازدواج حضرت فاطمه(س)، محبت و لطف خود را از دخترش دريغ نکرد؛ چرا که آن دختر شايستگى اين همه لطف و محبت از طرف همه، به خصوص پدر را در تمامى دوران داشت. به نمونههايى از اين رفتارها اشاره ميکنيم.
1. سلام پياپي
ابن عباس ميگويد: بعد از نزول آيه تطهير، پيامبر نه ماه هنگام هر نماز، کنار خانه علي(عليه السلام) ميآمد و ميفرمود: «السلام عليکم و رحمه الله و برکاته اهل البيت إِنّما يُريدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرًا».14 و اين سلام را در هر روز پنج مرتبه به فاطمه(س) و اهل بيت او ميداد. 15
پس از آنکه آيه ) وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها.15 بر پيامبر(ص) نازل گشت، آن حضرت چهل روز و بنا بر نقلى ديگر تا نه ماه ـ در هر صبح و شام درِ خانه دخترش را ميگرفت و پس از سلام بر اهل آن خانه، به دستور آيه عمل ميکرد و ميفرمود: «الصلاة يرحمکم الله». سپس اين آيه را تلاوت ميکرد:
إِنّما يُريدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرًا (احزاب/33)
«همانا خدا ميخواهد که بدى را از شما اهل بيت ببرد و پاک گرداند شما را، پاک کردني».
از امام حسن و امام زينالعابدين(علیهما السّلام)نقل شده است که: بعد از آنکه آيه تطهير نازل شد، پيامبر ماهها کنار درِ خانه على و فاطمه(علیهما السّلام)ميآمد و به آنها سلام ميداد و آيه را تلاوت ميفرمود. 17
2. ديدار حضرت فاطمه(سلام الله علیها) به هنگام سفر
روايت شده: عادت پيامبر(ص) اين بود که هنگام سفر، آخرين ديدارش با فاطمه و موقع بازگشت، نخستين ديدارش با وى بود و وارد خانه دخترش ميشد و دو دست مبارکش را بر سر او ميکشيد و آن چنان با او برخورد ميکرد که بينندگان را به تعجّب وا ميداشت. 18
عبدالله بن عباس ميگويد: رسول خدا هر گاه از سفر و جنگها بر ميگشت، به سراغ فاطمه(س) ميرفت و او را ميبوسيد. 19
حاکم در مستدرک به سند خود از ابوثعلبه خُشنى نقل کرده است: عادت رسول خدا(ص) بر اين بود که چون از جنگ يا سفرى باز ميگشت، به مسجد ميرفت و دو رکعت نماز ميگزارد، آن گاه به فاطمه درود ميفرستاد و سپس پيش همسرانش ميرفت. همچنين وى به سند خود از ابن عمران نقل کرده است: پيامبر چون قصد مسافرت داشت، آخرين کسى که با او وداع ميگفت، فاطمه بود و چون از سفرى بازميگشت، نخستين کسى را که ميديد، فاطمه بود. 20
3. دعا براى اصحاب کسا
از ام سلمه، همسر پيامبر، روايت شده است: رسول خدا روزى در خانه من عبايى بافتِ خيبر به روى خود کشيده و خوابيده بود که فاطمه با ظرف غذايى از در آمد. رسول خدا فرمود: همسرت و دو پسرانت حسن و حسين را صدا بزن. فاطمه برگشت و آن دو را با خود آورد. در همان بين که غذا را ميخوردند، اين آيه نازل شد: ) إِنّما يُريدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرًا(. پس رسول خدا(ص) زياديِ جامهاى را که داشت، بر سر آنها کشيد. آن گاه دست خود را از زير کسا بيرون آورد، به آسمان اشاره کرد و عرضه داشت:
بارالها! اينها اهل بيت من و خاصان من هستند، پس پليدى را از ايشان ببر و تطهيرشان کن.
و اين کلام را سه بار تکرار کرد. ام سلمه ميگويد: من سر خود را در زير کسا بردم و عرضه داشتم: يا رسول الله! من هم با شمايم؟ حضرت دو بار فرمود: تو عاقبت به خيري. 21
4. دلسوزى بر فاطمه(س)
در روايات آمده که پيامبر با مشاهده سختى حال دختر عزيزش به شدت ميگريست. شيخ طوسى از ابن عباس روايت کرده است: چون هنگام وفات حضرت رسول اکرم(ص) نزديک شد، آن قدر گريست که آب ديدگانش بر محاسنش جارى شد. عرض کردند: يا رسول الله! سبب گريه شما چيست؟ فرمود: براى آنچه افراد جفاکار از امت من نسبت به فرزندانم روا ميدارند، گريه ميکنم. گويا مينگرم که بعد از من به دخترم فاطمه ستم کنند و او ندا زند: يا ابتاه! و احدى از امت من او را کمک و اعانت نکند. حضرت فاطمه(س) وقتى اين سخن را از پيامبر(ص) شنيد، گريست. پيامبر اکرم(ص) فرمود: دخترم! گريه نکن، فاطمه گفت: اى پيامبر خدا! گريه نميکنم براى آنچه بعد از تو با من خواهند کرد، بلکه گريه من از فراق شماست. حضرت فرمود: بشارت باد تو را اى فاطمه که زود به من ملحق خواهى شد و از اهل بيت من، تو اول فردى خواهى بود که به من ملحق ميشوي! 22
بنابر موارد فوق، بوسیدن حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها) تنها جنبه اکرام و احترام به مقام بس والای ایشان نزد پروردگار متعال و فهماندن این مطلب به سایر مردم را داشته است.
_________________
1. البرهان فى تفسير القرآن، سيد هاشم بحراني، ج4، ص337.
2. بحارالانوار، ج43، ص18، باب2.
3. امالي، شيخ طوسي، ترجمه محمد باقر کمرهاي، ص594.
4. بحارالانوار، ج43، ص6.
5. همان، ص40.
6. همان، ص42.
7. نور/63: «دعوت پيامبر را در ميان خود، مانند دعوت از يکديگر قرار ندهيد».
8. فاطمه زهرا شادمانى دل پيامبر، احمد رحمانى همداني، ترجمه سيد حسن افتخارزاده، ص136.
9. بانوى نمونه اسلام فاطمه زهرا، ابراهيم اميني، ص108 و 109.
10. احزاب/6: «پيامبر بيشتر از مؤمنان بر خود آنان سزاوار است (و فرمان او مقدم است بر خواست خودشان) و همسران او، مادران مؤمنان هستند).
11. در مکتب فاطمه، على قائمي، ص90.
12. زندگانى حضرت فاطمه زهرا(س)، سيّد هاشم رسولى محلاتي، ص14 و15.
13. فاطمة زهرا(س) شادمانى دل پيامبر(ص)، ص135 و 136.
14. احزاب/33.
15. فاطمه زهرا(سلام الله علیها) الگوى حيات زيبا، محمد جواد طبسي، ص53، به نقل از امالي، طوسي، ص251.
16. طه/132: «تو خانواده خود را به نماز فرمان بده و شکيبا باش».
17. فدک ذوالفقار فاطمه، ص54، به نقل از تاريخ يعقوبي، ج2، ص303.
18. بحارالانوار، ج43، ص40.
19. همان، ج37، ص70.
20. سيره معصومان، فاطمه دخت پيامبر، سيد محسن امين، ترجمه على حجتى کرماني، ج2، ص19.
21. تفسير الميزان، ترجمه سيد محمد باقر موسوى همداني، ج16، ص474، به نقل از درالمنثور، ج5، ص198.
22. منتهى الآمال، شيخ عباس قمي، ص164، به نقل از خصال، شيخ صدوق.