چرا داعش تشکیل شد؟
چرا داعش تشکیل شد؟ این گروه تروریستی از چه زمانی شروع به رشد کرد و اساساً ریشههای شکلگیری آن چه بود و چه کشورهایی و با چه هدفی این گروه را تقویت کردند؟
شکلگیری داعش
هستهی اولیهی داعش به سال 2004 و زمان زرقاوی برمیگردد. ابومصعب الزرقاوی اردنیالاصل که سابقهی حضور در افغانستان و نبرد با نیروهای شوروی را هم داشت، پس از حمله آمریکا به عراق در سال 2004 یک گروه نظامی به نام «جماعت توحید و جهاد» در این کشور را تشکیل داد. دیری نگذشت که اقدامات سختگیرانهی زرقاوی در مناطق سنینشین و کشتار غیرنظامیان موجب اختلاف میان گروههای سنی و القاعده شد. این اختلافات از سال 2005 آشکار شد، اما زرقاوی توانست با تشکیل شورای مجاهدین بهعنوان سازمانی فراگیر و متشکل از القاعده و پنج گروه شورشی دیگر، در آوریل 2006 بر این اختلافات فائق آید.
وی اندک مدتی بعد، این شورا را شعبهی القاعده در عراق معرفی کرد و پیامهایی با عنوان «امیر القاعده در عراق» صادر میکرد. از اینجا به بعد، تقریباً تمام جهادیهای عراق «تکفیری» شدند و آنهایی را که اعتقادی به گرایش سُنی تندرو نداشتند، کافر خواندند. به همین ترتیب، الزرقاوی در سال 2006 در پیامی صوتی به تمام شیعیان عراق اعلام جهاد کرد. رهبران اصلی القاعده که آن روزها در پاکستان به سر میبردند، نمیتوانستند چنین تغییر ایدئولوژیکی را که به نام القاعده اعلام شده بود، تاب آورند و به این ترتیب، رسماً اعلام کردند که جریان تحت رهبری الزرقاوی نسبتی با آنها ندارد.
اما این اردنی گوشش به رهبران اصلی القاعده بدهکار نبود و کمر همت بسته بود تا شهرهای رمادی، فلوجه و بعقوبه در عراق را که به «مثلث سنی» مشهور هستند از حکومت مرکزی جدا کند.
عملیات جداسازی به دستور الزرقاوی آغاز شد، اما پیش از آنکه آنها بتوانند مواضعشان در این سه شهر را تحکیم بخشند، هواپیماهای آمریکایی در حملاتی سنگین و در چند نوبت این سه شهر و از جمله مقر الزرقاوی در اطراف بعقوبه را بمباران کردند. یک روز بعد که سربازان ارتش آمریکا وارد بعقوبه شدند، جسد امیر القاعده عراق را پیدا کردند. بعد از مرگ زرقاوی، شورای مجاهدین «ابو حمزه المهاجر» را به ریاست این گروه انتخاب کرد. در همین حال، در پایان سال 2006 میلادی، «دولت اسلامی عراق» به رهبری ابو عمر البغدادی تشکیل شد. در سال 2010 نیروهای آمریکایی به منطقهی الثرثار حمله کردند و ابوعمر بغدادی و ابوحمزه المهاجر را کشتند. بعد از این ماجرا، ابوبکر بغدادی به ریاست دولت اسلامی عراق رسید.
افراد تحت تسلط بغدادی وظیفه داشتند تا با عضوگیری گسترده از میان جمعیت سُنی ناراضی در عراق، که از برخی سیاستهای دولت مالکی به تنگ آمده بودند، خود را برای روز موعود آماده کنند.[1]
با شروع بحران سوریه در سال 2011 جبههی النصره برای جنگ علیه نظام سوریه به ریاست ابومحمد الجولانی تشکیل شد. با توجه به نزدیکی دیدگاههای دو گروه، ابوبکر بغدادی با انتشار فایلی صوتی، جبههی النصره را امتداد دولت اسلامی در عراق معرفی کرد و نام سازمان خود را به «دولت اسلامی در عراق و شام» (داعش) تغییر داد. به این ترتیب، «دولت اسلامی عراق» در سال 2013 نام خود را به «دولت اسلامی عراق و سوریه» (داعش) تغییر داد تا بتواند عملیات در دو کشور را پوشش بدهد. البغدادی مدعی بود که جبههی النصره باید زیر لوای داعش فعالیت کند که البته نیروهای النصره که بیشتر از داعشیها سوریالاصلاند، این درخواست را نپذیرفتند. این در حالی بود که الجولانی سرکردهی جبهه النصره تا قبل از بحران سوریه، در عراق و زیر نظر البغدادی فعالیت میکرده است. بدین ترتیب، اختلاف و درگیری بین داعش و النصره همزمان با جنگ علیه بشار اسد شروع شد.
گروه توحید و جهاد که در سال 2003 برای مقابله با آمریکا تشکیل شد، اکنون آنقدر رشد کرده است که تبدیل به ماشین کشتاری بیرحم شده است که نه تنها عربها، بلکه نیروهایی از کشورهای اروپایی را نیز در خود جای داده است.
تقریباً از میانه سال 2013 نخستین دسته از شبهنظامیان داعش که به مدد چندین سال نبرد در عراق کاملاً کارآزموده شده بودند از مرزهای شرقی سوریه وارد این کشور شدند. یگانهای داعش خیلی زود توانستند دیگر مخالفان مسلح در سوریه را که کمتر با جنگ و سلاح آشنایی داشتند عقب برانند و در بخشهای اصلی «استان حسکه» در شرق سوریه جبهه بگیرند. این پیروزیهای سریع که برای رهبران داعش غیرمنتظره بود، آنها را به این فکر انداخت تا با گسیل تعداد بیشتری از نیروهایشان به سوریه، به مناطق بیشتری راه یابند و عرصه را بر دمشق و بشار اسد تنگ کنند.
برای این نقلوانتقال گسترده نیاز بود تا فضایی امن در اطراف مرزهای عراق و سوریه فراهم شود تا داعش بتواند نیروهایش را به همراه سلاحهای سنگینی که در اختیار داشتند از عراق عبور دهند و وارد سوریه کنند. استان الانبار که مثلث سنی در آن قرار دارد، در مرز عراق و سوریه واقع شده است. نیروهای داعش که در این مناطق حضور دارند، با درس گرفتن از شکستهای سابق، صبح اولین روز سال 2014 را با حملههایی ناگهانی به مراکز نظامی دولت عراق در شهرهای رمادی و فلوجه آغاز کردند. پیروزی داعش در این دو شهر بهنحو اعجابآوری سریعتر از پیروزی آنها در سوریه بود.
داعش موفق شده بود در ظرف کمتر از چهار ساعت، استانهای الانبار در عراق و دیرالزور و حسکه در سوریه را به یکدیگر وصل کند و با خیال راحت نیروهایش را روانهی سرزمین شام کند. با افزایش تعداد نیروهای داعش در سوریه، آنها حرکت از سرزمینهای شرقی را بهسوی شمال سوریه آغاز کردند تا بتوانند شهر حلب دومین شهر مهم این کشور را فتح کنند. داعش برای رسیدن به حلب ابتدا باید دیگر مخالفان مسلح بشار اسد را که سرزمینهای حد فاصل استان حلب و دیرالزور را در اختیار داشتند شکست میدادند.
به این ترتیب، جنگی خونین میان جیشالاسلام، جیشالشام، جبههی النصره که همگی متشکل از شبهنظامیان اسلامگرا هستند از یک طرف و داعش از طرف دیگر به راه افتاد. نتیجهی این جنگها تاکنون پیروزی مطلق داعش بوده است. اما آنها نتوانستند در برابر ارتش وفادار بشار اسد موفقیت چشمگیری کسب کنند و روزبهروز عقب رانده میشدند.[2]
داعش در سوریه مردم بیگناه زیادی را به کشتن داد. این گروه بعد از ناکامی در سوریه، حملات خود را متوجه شهر عراق، یعنی خاستگاه خود کرد و در استان الانبار چند ماهی است که به عملیاتهای نامنظم و بعضاً منظم دست میزند. داعش با تصرف موصل، دومین شهر بزرگ عراق و حمله به استان صلاحالدین و دیگر شهرهای عراق، عملاً حیطهی تصرفات را تاحدی گسترش داده است که کمتر گروه افراطی دیگری تاکنون به آن رسیده است. حوزهی تسلط پرسرکوب و خشونت داعش هماکنون از مرزهای حلب در سوریه شروع میشود تا هشتادکیلومتری بغداد گسترش مییابد و هفت منطقهی نسبتاً مهم از جمله دیرالزور، رقه، فلوجه و موصل را در بر میگیرد. به نوشتهی «لوموند»، داعش در حال حاضر ده هزار نیرو در عراق دارد و بین هفت تا هشت هزار نیرو نیز در سوریه دارد. اما این گروه سلفی جهادی دارای رهبری مرموز و نامرئی به نام ابوبکر البغدادی است که تاکنون تنها دو عکس از وی منتشر شده است و حتی فرماندهان داعش نیز چهرهی وی را بهخوبی نمیشناسند.
حامیان داعش
هرچند که داعش در یک دههی گذشته با شرکت در عملیاتهای مختلف و همچنین نبرد در سوریه کارآزموده شدهاند، اما قطعاً این گروه بدون حمایت برخی از کشورهای منطقه نمیتوانند تا این حد به فعالیتهای خود وسعت ببخشند و امروز مناطق تحت اشغال خود را بهحدی گسترش دادهاند که از وسعت برخی از کشورها نیز بیشتر است. بنا بر برخی از شواهد، بندر بن سلطان، رئیس سابق دستگاه اطلاعاتی عربستان، از جمله حامیان سرسخت داعش بوده است. در واقع وی از زمان جنگ شوروی و افغانستان و شکلگیری القاعده تاکنون با حمایت از گروههای تکفیری و تروریستی در منطقه، سعی در بیثبات کردن منطقه دارد؛ چراکه عربستان سعودی که دارای رژیمی محافظهکار است، در چند سال اخیر، با شروع انقلابهای مردمی که در بیشتر کشورهای همپیمان و دوست سعودی به تغییرات اساسی منجر شد، سعی در راه انداختن ماشین تروریسم در منطقه برای انتقال بحرانهای داخلی به سطح منطقه را دارد.
هفتهنامهی «فارین پالیسی» در مطلبی تحلیلی، در این مورد تأکید کرده آنچه که از حملات گروه تروریستی داعش در عراق برمیآید این است که این حملات نتیجهی توطئههای آلسعود برای جنگ چندینساله با ایران است. این منبع خبری در ادامه، مطلبی دربارهی حملهی گروه تروریستی داعش بر عراق و نقش محوری و مخفی عربستان در آن نوشت: جنگی که داعش علیه عراق به راه انداخته است، در حقیقت جنگ عربستان علیه ایران برای سیطره یافتن بر منطقهی غرب آسیاست.
این تحلیل در ادامه تأکید میکند: ضربه زدن به نوری المالکی، نخستوزیر عراق، رؤیای چندینسالهی عبدالله بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان، به شمار میرود؛ چراکه پادشاه عربستان، مالکی را بهعنوان همپیمان قوی و قدرتمند برای ایران میشمرد و این نکته را نیز در نظر داشته باشید که عربستان تا به امروز از گشایش سفارت خانهاش در بغداد خودداری کرده است. «فارین پالیسی» هفتهنامهی آمریکایی میافزاید: عبدالله بن عبدالعزیز به این یقین رسیده است که در حملهی استراتژیکی به ایران از طریق سرنگون کردن بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه، شکست خورده است و به همین علت، بروز حوادث جدید در عراق را فرصتی مناسب و جدید یافته است.[3]
قطر کشور دیگری است که بهطور آشکار و مخفی از داعش حمایت میکند.[4] این کشور کوچک اما ثروتمند خلیج فارس، تحولات سه سال اخیر جهان عرب را فرصتی برای بزرگ نشان دادن خود دیده و با دخالتهایی که در سوریه در حمایت از گروههای تروریستی به عمل آورد، عملاً سیاست خود را در مورد تغییرات جهان عرب اعلام کرد. این کشور در کنار عربستان، با تجهیز مخالفان مسلح در سوریه بیش از 150 هزار نفر را به کام مرگ فرستادهاند و بیش از پنج میلیون نیز آواره شدهاند.
در واقع قطر سعی دارد با تقویت گروههای تروریستی، کشورهای بزرگ و تأثیرگذار را دچار بحرانها و جنگ داخلی کند تا در منطقه، بهویژه خلیج فارس، قدرت برتری که قطر در برابر آن احساس ضعف کند وجود نداشته باشد. از این رو، میبینیم که رسانههای این کشورها اقدامات تروریستی داعش در عراق را انقلاب مردمی میخوانند؛ چراکه هدف اصلی و اساسی این کشورها، تجزیهی کشورهای بزرگ منطقه است و طبیعی است که اقدامات داعش را محکوم نخواهند کرد.
ترکیه دیگر کشوری است که برخی از ناظران منطقهای معتقدند که از اقدامات داعش حمات میکند. مسئولان حزب مخالف دولت ترکیه میگویند دولت رجب طیب اردوغان، همچنان به مسلح کردن داعش در سوریه و عراق ادامه میدهد، بیمارستانهای دولتی ترکیه تروریستهای مسلح را درمان میکنند، ورود تروریستها به خاک عراق و سوریه از ترکیه ادامه دارد و در کنار همهی اینها، دولت ترکیه نفت سرقتشده توسط داعش را هم خریداری میکند. کمال قلیچدار اوغلو رهبر حزب جمهوریخواه خلق اعلام کرده گروهی که نام دولت اسلامی عراق و شام (داعش) را بر خود نهاده، آتش سلاحهای ارسالی نخستوزیر کشورمان را به روی شهروندان خودمان گشوده است. اشارهی این فعال سیاسی ترک، به ربودن کارکنان کنسولگری ترکیه در شهر موصل عراق به دست داعشیهاست.[5]
در کنار کارشکنی گروههای داخلی، نباید از حمایت برخی از کشورهای منطقه از داعش نیز غافل ماند. این کشورها از جمله عربستان و قطر، در حال تجهیز ماشین جنگی هستند که هر زمان ممکن است تغییر جهت داده و آنها را درنوردد.
در کنار این سه کشور، برخی آمریکا را نیز مستقیم و غیرمستقیم از جمله حامیان داعش میدانند. حتی برخی از رسانههای خارجی اعلام کردهاند که سفارت آمریکا در بغداد از حمله داعش به موصل خبر داشت، اما در این زمینه به دولت عراق هیچگونه اطلاعاتی نداد. در واقع آمریکا از زمان جنگ علیه شوروی در افغانستان همواره از گروههای تروریستی استفادهی ابزاری کرده و آنها را در مراحل مختلف پشتیبانی کرده است.
سازمان القاعده که بهنوعی مادر تمام گروههای تروریستی مطرح در جهان اسلام است، با حمایت آمریکا در دههی هشتاد میلادی تشکیل شد. این سازمان در ابتدا تحت عنوان دفتر «مکتب الخدمه» و با هدف آموزش، پشتیبانی و تجهیز مجاهدین عرب برای جنگ با شوروی سابق آغاز به کار کرد. مأموریت این گروه البته خیلی زود به ثمر نشست و ارتش شوروی در اوایل دههی هشتاد مجبور به عقبنشینی از افغانستان شد، اما این پایان راه القاعده نبود. حملهی آمریکا به افغانستان به دنبال حمله به برجهای دوقلوی آمریکا، نه تنها القاعده را از بین نبرد، بلکه این گروه خود را بهعنوان تنها نیروی جهادی در جهان اسلام مطرح ساخت.
زمانی که آمریکا به بهانهی نابود کردن تسلیحات کشتارجمعی رژیم بعث صدام حسین به عراق لشکرکشی کرد و این کشور را به اشغال درآورد، القاعده با همان ایدئولوژی و دیدگاه در این کشور شکل گرفت که این اتفاق نیز مرحلهی دیگری از تقویت گروههای تکفیری را رقم زد. در واقع در عراق، القاعده با قویترین ارتش دنیا درگیر شد که این مبارزات موجب شد نگاه چریکی این سازمان دقیقتر شود، تاکتیکهای جنگی آن ارتقا یابد و در کل، آبدیده و قَدَر شود و در نهایت، با استفاده از مقبولیت خود در بخشهایی از جوامع اسلامی، عناصر و نیروهای بیشتری را به خود جذب کند.[6]
فرجام سخن
گروه توحید و جهاد، که در سال 2003 برای مقابله با آمریکا تشکیل شد، اکنون آنقدر رشد کرده است که تبدیل به ماشین کشتاری بیرحم شده است که نه تنها عربها، بلکه نیروهایی از کشورهای اروپایی را نیز در خود جای داده است. این گروه با تکیه بر تاکتیکها و مهارتهای عملیات رسانهای، سعی در ایجاد رعب و وحشت در بین مردم میکند و با این تاکتیک، روحیهی ارتش و نیروهای مردمی را تضعیف میکند تا راحتتر به اهداف خود برسد. اما اینبار در عراق با بسیج مردمی روبهرو شده است و کُرد و عرب سنی و عرب شیعه، همه در کنار هم علیه این پدیدهی شوم به پا خواستهاند.
گروهک تروریستی داعش، بهرغم اینکه ادعای احیای عظمت کشورهای اسلامی در گذشته را دارد و ادعا میکند که به دنبال وصل کردن سرزمین بینالنهرین و شام به یکدیگر است، در اصل پدیدهای است که مهمترین مشخصهی آن تجزیهطلبی است که این برخلاف ادعایش در مورد تشکیل حکومت اسلامی است. داعش به دنبال سوار شدن بر موج تجزیهطلبی در عراق و سوریه است.
این گروهک در سوریه با شکست مواجه شده و اکنون تمام نیروی خود را در عراق متمرکز کرده است. این گروه که برآمده از دل گروه توحید و جهاد است که نهضت مقاومت در عراق در سال 2003 برای مقابله با تهاجم آمریکا علیه عراق را پایهگذاری کرد، اکنون بار دیگر به خاستگاه و محل رشد و نمو اولیهی خود بازگشته است، اما اینبار در صفوف نیروهای خود، نیروهایی از شمال آفریقا و برخی کشورهای اروپایی و یا آمریکا را دارد.
داعش که امروزه با حمله به استانهای سنینشین عراق و کشتار مردم بیگناه این مناطق، موجی از وحشت را در عراق به وجود آورده است، در اثر تهاجم آمریکا به عراق تشکیل شد. در واقع انگیزهی اصلی زرقاوی از تشکیل گروه توحید و جهاد، که هستهی اصلی شکلگیری داعش بود، مقابله با آمریکا در عراق بود. نگاه ابزاری آمریکا به کشورها و گروهها هرچند منافع این کشور را برآورده میکند، اما دیگران را گرفتار تروریسم و فقر و جنگ میکند.
حال همهی نگاهها از سوی سوریه به سمت عراق برگشته است. باید دید که ارتش عراق که برخی از نیروهای بعثی در آن حضور دارند و در حملهی داعش به موصل به کشور عراق خیانت کردند، چگونه پایان داعش را در غرب عراق برای همیشه رقم خواهند زد. البته در کنار کارشکنی گروههای داخلی، نباید از حمایت برخی از کشورهای منطقه از داعش نیز غافل ماند. این کشورها از جمله عربستان و قطر، در حال تجهیز ماشین جنگی هستند که هر زمان ممکن است تغییر جهت داده و آنها را درنوردد.
جامعهی جهانی نیز هرچند در بیانیههای مختلف، اقدامات این گروه در عراق را محکوم کردهاند، اما تاکنون تصمیم به برخوردی جدی با این گروه اتخاذ نکردهاند، در صورتی که تبعات فعالیت این گروه در عراق برای همهی کشورهای ذینفع در منطقه خواهد بود.*
:منابع
[1] http://www.annahar.com/article/97494-%D9%85%D9%86-%D9%87%D9%8A-%D8%AF%D8…
[2] http://aliraqtimes.com/ar/page/15/06/2014/33298/%D9%85%D8%A7-%D9%87%D9%8…
[3] http://rajanews.com/Detail.asp?id=192639
[4] http://www.alsumaria.tv/news/95245/%D8%B5%D8%AD%D9%8A%D9%81%D8%A9-%D8%A5…
[5] http://www.jamejamonline.ir/newspreview/1532445407547769266
[6]http://www.farsnews.com/printable.php?nn=13930324000601
* لطفاله پرندین، کارشناس مسائل بینالملل، برهان،۱۳۹۳/۳/۲۶