من دوست دارم انسان منظمی باشم، اما نمی دانم چگونه می توانم در امور کاری و خانوادگی خود انسان منظمی باشم، چطور باید نظم را بر زندگی خود حاکم کنم؟
اهمیت رعایت نظم
رشد و پیشرفت مستلزم نظم است و بدون نظم و انضباط، اهداف فردی یا جمعی به شکست میرسند، اضطراب و افسردگی را افزایش یافته، انسان را نسبت به معنویات دل سرد کرده و آینده تاریک به دنبال میآورد.
علی بن ابیطالب علیه السلام در سختترین شرایط یعنی در لحظات پایانی عمر خود وصیت به نظم و تقوا کرده است: «أُوصِیكُمَا وَ جَمِیعَ وُلْدِی وَ أَهْلِی وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِی بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ»[1] و این نشان از اهمیت نظم دارد. برای رسیدن به نظم به مؤلفههای زیر نیاز است:
نظم در همه امور کاری و خانوادگی
هدفگذاری
فرد بیهدف ارادهای بر تغییر امور ندارد و کسی که اراده او ضعیف باشد در نظمبخشی و دقت نیز انگیزهای نخواهد داشت. در نتیجه در گام اول نیازمند اهداف روشن و دستیافتنی است.
به تعبیر ضربالمثل؛ «اگر ندانی به کجا میخواهی بروی، به هرکجا میخواهی برو.» اگر نداند این هدف چه سود مادی یا معنوی برای او دارد هیچ انگیزهای برای نیل به آن نخواهد داشت.
پس در درجه اول باید ببیند کارها را برای کدام مقصدی میخواهد انجام دهد؛ برای هدفگذاری پیشنهاد میدهیم تا از اهداف بلند مدت شروع کنید سپس به اهداف کوتاه مدت برسید؛ تا قله را نشناسیم مسیر خودش را نشان نخواهد داد.
این اهداف در ابعاد مهم زندگی باید ترسیم شوند؛ فرض کنید به سنین بالای عمر خود مثلاً 70 ساله رسیدید، در این سن از نظر مهارتی چه چیزهایی را یاد گرفتید؟ از لحاظ علمی چه علومی را فراگرفتید؟ از لحاظ بدنی در چه وضعیتی هستید؟ هوشی، مالی، شخصیتی، اخلاقی، اجتماعی و همچنین اهداف معنوی. این هدفگذاریهای بلندمدت، هدفهای میانمدت و کوتاهمدت را برای شما مشخص میکنند؛
ایجاد تعادل و مقابله با کمالگرایی
از جمله راهکارهای ایجاد نظم، حفظ تعادل در کارها است؛ افراط در نظم گاه منجر به بینظمی میشود. در این موارد باید به خود بگوییم کمال مطلق تنها خداوند است و «سبحان» که در نمازها تکرار میکنیم تنها اوست، در نتیجه اجازه خطا و اشتباه به خود یا اطرافیان بدهیم و انتظار بهترینها را نداشته باشیم.
بدانیم عقل ما و خداوند ما در حد توان از ما میخواهند، «لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا» (بقره: 286). در برابر کمالگرایی درونی و انتظار افراطی از خود و اطرافیان خودگوییهایی داشته باشیم که «بس است». خط مرزی برای کارها قرار دهیم که تا فلان موقع باید کار را تمام کرده باشم و با هر ندای درونی که کمالگرایانه از من میخواهد که افراط داشته باشم مقابله جدی داشته باشم؛[2]
نظم در همه امور کاری و خانوادگی
تلاش و مقابله با راحتطلبی
شاید مهمترین دلیل بینظمی راحتطلبی و تنبلی باشد؛ این درد مشترک تمام انسانها است و راه نفوذ شیطانی بسیار بزرگی است. مهمترین راه مقابله با این درد نشان داده نتیجه ادامه مسیر تنبلی است، انتهای مسیر تنبلی تباهی و نابودی است و بهترین کسی که اینجا میتواند به من کمک کند تنها خودم هستم که باید خودم را از تباهی نجات دهم.
خداوند به ما اراده بخشیده تا خود راه نجاتمان را پیگیری کنیم. موفقیت انسانها فقط و فقط با تلاش است و شانس و استعداد درصد بسیار ناچیزی در این رشدها دارد. در نتیجه روش انسانهای موفق را به خود باید گوشزد کنیم و کمر همت ببندیم و اولین قدم آن هم نظمبخشی به امور شخصی خود است و هیچکس به جای ما نمیتواند کارهای شخصی ما را انجام دهد.
یک راهکار کمک کننده اینجا این است که اگر کاری را میخواهیم انجام دهیم و راحتطلبی فشار میآورد 5 ثانیه به خود مهلت بدهیم ولی بعد از آن بدون درنگ شروع کنیم. و اگر کاری را شروع کردیم و دیدیم که سخت و آزار دهنده است به خود بگوییم که 5 دقیقه انجام میدهم و اگر دیدم طاقتفرسا بود رها میکنم؛[3]
بستن پروندههای باز
از دیگر آسیبهایی که موجب بینظمی میشود هدفگذاریهای افراطی و داشتن برنامههای متنوع و ایدهآلهای جذاب و زیاد است که ذهن را مشغول کرده و مانع از اقدامات مؤثر میشوند. این پروندههای باز توان و انرژی ما را از بین میبرند و حتی برای مواردی که توان ما هست نیز انرژی نمیگذارند.
راه تشخیص آنها وجدان خود ماست، هر فردی معمولاً میتواند تشخیص بدهد که این کار در توان و وقت او هست یا خیر. این برنامهها و پروندههای باز را شروع کنید به بستن؛
برنامهریزی
از دیگر اقداماتی که برای نظمبخشی به کارهای خود نیاز داریم، برنامهریزی درست است. برای برنامهریزی صحیح اقدامات فوق ضرورت دارند. پس از هدفگذاری، مقابله با کمالگرایی و راحتطلبی و همچنین بستن پروندههای باز نوبت به برنامهریزی میرسد. اینجا باید به هدفگذاری خود توجه کنید و از آنهایی که بیشترین اهمیت و ضرورت را به خود اختصاص دادهاند شروع کنید. منظور از اهمیت، کارهایی هستند که در این سن و موقعیت ما بیشترین امتیاز را برای اهداف آینده ما به خود اختصاص میدهند و منظور از اولویت، کارهایی است که نسبت به دیگر کارها فوریتر هستند و اگر زمان آنها بگذرد جبران آنها سختتر خواهد بود. به این ترتیب برنامه انعطافپذیری برای ایام خود بنویسید و خود را متعهد به انجام آنها کنید؛[4]
ریشهیابی
چنانچه همه موارد فوق را اجرا کردید و همچنان میبینید که روان شما نظم را نمیپذیرد، احتمال دارد که مسائل ریشهای روانشناختی در این موضوع دخیل هستند، مسائلی که کم و بیش در درون همه انسانها هست و در شرایط خاص خود را نشان میدهند.
به عنوان نمونه اگر فردی از سالیان گذشته حمایت والدینی را دریافت نکرده باشد نسبت به آینده خود را تنها و بدون پشتوانه میبیند و این مشکل به شکل ناهشیاری بر ارادههای او اثر گذاشته و جلوی اقدامات مؤثر او را خواهد گرفت و اینجا نیاز به درمانهای ریشهای تر روانشناختی است.
در نتیجه نظمدهی به زندگی نیاز به اقدام جدی برای 1. هدفگذاری؛ 2. مقابله با کمالگرایی؛ 3. مقابله با راحتطلبی؛ 4. بستن پروندههای باز؛ 5. برنامهریزی و در نهایت چنانچه هنوز موفق به نظم نمیشود؛ 6. ریشهیابی با کمک متخصص دارد.
منابع
[1]. نهجالبلاغه، ترجمۀ محمد دشتی، قم، مؤسسۀ تحقیقاتی امیرالمؤمنین علیه السلام، 1414ق، ص 130.
[2]. محمد فرهوش و عماد رحیمی، تلاش با نشاط تعدیل کمال گرایی افراطی، قم، مؤسسۀ فرهنگی هنری اخلاق و تربیت نبوی، ۱۴۰۰، ص 85.
[3]. محمد فرهوش و عماد رحیمی، نباشه برای بعد!، قم، معارف، ۱۴۰۱، ص 36.
[4]. مسعود جانبزرگی و مژگان آگاه، مهارتهای موفقیت در دانشگاه، تهران، ارجمند، ۱۳۹۳، ص 34.