چگونه به حقانیت دین اسلام پی ببریم؟
سلام. خدا قوت
من آدم مذهبی هستم و خدا و دینم را بسیار دوست دارم ولی یه مدته نمیدونم چرا دنبال دلیل و مدرک برای اثبات اسلام و رد ادیان دیگر و ملحدین و کافران هستم. اگرچه بارها و بارها معجزات قرآن رو دیده و خوانده ام ولی بعضی وقتا با خودم میگم که در یک جامعه اسلامی قطعا همه قرآن و اسلام رو قبول دارن و شاید قضاوت ها کمی به نفع اسلام هست و به خودم میگم باید همه جنبه هارا بررسی کنم. وقتی در اینترنت یک جستجوی کوچک حتی با زبان فارسی بزنید بعضی از کافران و ملحدان معجزات قرآن رابا دلایلی رد کرده اند و در اعتقادات ما شک و شبهه ایجاد می کنند و میگویند مسلمان سعی میکنند با پیدا کردن ارتباط های بی معنی بین قران و علم کتابشون رو الهی جلوه بدن . بازهم خودم رو قانع میکنم که کافر و ملحد در همه ی اعصار و زمان ها وجود داشتن و باید عاقبتشونو نگاه کنم که چجوری همشون به عذاب خدا گرفتار شدن و نباید که به حرف ها و شبهه هایی که وارد میکنن گوش دهم ولی بازهم یک فکر و یک شک به جانم میفتد که آیا خودت آن قوم ها و عذاب ها را دیده ای ؟
جالب اینجاست که اگر در اینترنت سری بزنید به داستان های پیامبران و قوم آنها هم شبهه وارد کرده اند . و آدم کاملا سردرگم میشه.
واقعا نمیدانم دیگه چیکار کنم . نمیدانم چرا من که تا حد زیادی خدایم را دوست داشتم الان چرا اینجوری شده ام . لطفا کمکم کنید که خودم رو از این باتلاق افکار منفی و شک و شبهه نجات بدم
ممنونم.
——————
پاسخ:
با سلام؛
اینکه شما شک می کنید این خوبه و دلیل روشن بینی شماست ولی اگر در شک بمانید و از آن خارج نشوید این بد است و خطر ناک. شیطان همواره دنبال این اسنت که انسان را در فضای شک و شبهه نگهدارد تا اهداف خود را روی او پیاده کند.
اما در مورد حقانیت دین اسلام دوست عزیز کار را بر خود پیچیده نکن و سعی کن خیلی ساده و عقلانی و بدور از اصطلاحات قلنبه و سلنبه به آن فکر کنید.
اسلام دین زندگی است. زندگی سالم و پاکیزه و بدور از هر گونه غل و غشی.
قرآن مگر از انسانها چه می خواهد. می خواهد انسان باشند و از اخلاق و رفتار انسانی برخوردار باشند.
در زندگی اجتماعی خود سالم زندگی کنند و از فریب و نیرنگ و حق کشی نسبت به دیگران پرهیز کنند. و به جای فریب و حق کشی از حق خود برای دیگران گذشت نمایند ( یعنی ایثار کنند).
نمونه های این کونه انسانها که تربیت شده مکتب اسلام هستند در تاریخ اسلام فراوان است که الگوی مجسم اسلام بودند. از پیامبرشان گرفته و امامان معصومشان و علمائی که همه چیزشان را فدای انسانها و هدایت آنها به سوی زندگی سعادت مندانه کردند.
در انقلاب خودمان کم ندیدیم و کم نداریم از انسانهایی که ضمن اینکه خود زندگی پاک داشتند و برای رساندن جامعه به حیات طیبه از همه چیزشان گذشتند.
دوست عزیز!!
اسلام و قرآن چیزی فراتر از این از ما نمی خواهد. آیا این خواستهها چیز بدی است؟ و یا خرافه است؟ گیرم بر فرض محال خرافه باشد. آیا اگر انسانها به دستور آن عمل کنند در همین دنیا زندگی سالم و پر نشاطی نخواهند داشت؟
آیا دیگران که آن را خرافه ویا باطل پنداشتهاند!! چه راهی را برای زندگی سالم پیشنهاد می کنند ؟ چیزی غیر از این را می گویند؟ که اگر چنین باشد و میدانیم که هست ! این افراد چه هدفی را دنبال می کنند؟؟؟
خوشبینانه ترین چیزی که می توان فکر کرد این است که افرادی در دنیا ( بویژه دنیای غرب) مکاتبی را برای بشر ارائه داده اند تا بر اساس آن زندگی کنند؟ آیا می توان از دستورات کسی که از همه هستی اطلاع کافی ندارد و در حقیقت هیچ از عالم هستی نمیداند پیروی کرد؟
آیا رواست انسانی که خود از جنس انسان است و از جنس خود هم اطلاعات کافی ندارد برای زندگی بشر در سراسر کره خاکی نسخه زندگی بنویسد؟
کدام انسان عاقل حاضر است حال و آینده خود را در اختیار چنین مکتبی بگذارد؟!!
ولی عملا می بینیم که این کار را می کنند و شاید پیروان آن خیلی دچار شک و ابهام هم نگردند زیرا این مکاتب عموما خواستههای نفس اماره و هوس های انسانی را تامین می کنند و البته شیطان با آن موافق است.
خلاصه اینکه اگر به دین و آیین های مختلف نگاه کنی خواهی دید دین اسلام کاملترین و سرزنده ترین دین برای بشریت است که انسانهای عاقل و فهمیده ( از ادیان دیگر) به آن گرایش دارند.
یک مطلب دیگر که برای خود من هم جالب است برایتان عرض می کنم .
شما در احوال افرادی که تا کنون از دین اسلام بریده و یا به دین اسلام پیوستهاند یک مطالعه اجمالی کنید. خواهید دید اغلب آنهایی که از اسلام بریدهاند در زندگی حیوانی و مادی غرق شدهاند به گونه ای که نمی توان گفت زندگی سالمی دارند.
و متقابلا همه یا اغلب آنهایی که به دین اسلام گرویدهاند در حقیقت از زندگی حیوانی بریدهاند و به زندگی سالم و پاکیزه روی آورده اند و هم اکنون به این زندگی ادامه می دهند.
به عبارت دیگر اکثر کسانی که به اسلام روی آورده اند از قشر عالمانی هستند که از روی تحقیق و علم به اسلام گرایش پیدا کرده اند ولی اغلب کسانی که از اسلام بریده اند مسلمان شناسنامه ای هستند و از اسلام چیزی نمی دانند و اکنون هم که از اسلام رفته اند از دین یا مکتبی که گرویده اند اطلاع چندانی ندارند زیرا انگیزه شان مکتب نبوده که بخواهند دنبال آن باشند. گرایش به دین جدید بهانه ای برای رسیدن به اهداف و غرایز دنیایی بود که به همان قانع شده اند.
به نظر من این گونه نگاه کردن به حقایق پیرامون بدون گیج شدن در وادی نظر ها و نگاه های گوناگون میتواندبرای اثبات حقانیت دین و مسیری که در آن هستی بسیار مفید باشد.
دوست عزیز از نوع قلم و نشته شما حسی به من وارد شد که گویا نزدیکترین کسانم با من مشورت می کند از این رو این متن را با احساس برادری و دلسوزانه برایتان نوشتم و امید وارم توانسته باشم انشاءالله با این توضیح مختصر و روشن و ساده کشتی بحران زده شما را به ساحل آرامش برده باشم. یا علی